شهید جعفر رجبلو از جمله شهدای دانش آموزی گلستان است که در کودکی شفا گرفت تا در نوجوانی به یار خود محلق شود.
حسینعلی خالداران فرزند نعمت الله ، سال ۱۳۴۰ در روستای « کلاته بار»شهر دامغان به دنیا آمد .در همان روستا به دبستان رفت. بعد از اتمام دوره ابتدایی به همراه خانواده اش به شهر گنبد مهاجرت کرد.
شهید امیر اسدی فرزند مرحوم حاج محرم در دهم مهر سال ۱۳۴۱ در گنبد کاووس در محله فلکه سینا چشم به جهان گشود. ایشان دوره ابتدایی و راهنمایی خود را در در زادگاه خویش گذراند .
مخاطبین عزیز سایت گلستان ما می توانند با شناخت 5 تن از سرداران شهید استان گلستان در 5 تصویر زیر در مسابقه سایت گلستان ما به مناسبت هفته دفاع مقدس شرکت کنند .
در سال ۱۳۴۲ همزمان با قیام خونین ۱۵ خرداد به رهبری حضرت امام خمینی(ره) علیه شاه ستمگر, در یک خانواده ی مذهبی پسری چشم به جهان گشود که پدرش بدلیل علاقه به ثامن الحجج حضرت «امام رضا(ع)»، «عبدالرضا» را بر او نهاد.
صمد اسودی فرزند اسدالله در دومین روز از اسفند ۱۳۳۹ در شهر گنبد و در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود. قرآن را از شش سالگی نزد ملا حاج صالح فرا گرفت و تحصیلات ابتدایی تا دبیرستان را در زادگاهش یعنی گنبدکاووس ادامه داد.
امروز قریب به 30 سال است که آن ها به شهادت رسیده اند اما نگاه هایشان هرگز پشت غبار برخاسته از طوفان زمان محو نخواهد شد.
همیشه آرزویم این بود که پسرم را داماد ببینم. وقتی جنازه ی ابن یامین را آوردند، گفتم سفره عقد بچینند.
یکی از رزمنده های تبریزی داشت در منطقه ذوالفقاریه می دوید که ترکش خمپاره به او اصابت کرد و گردنش را قطع کرد و بیش از 10، 12 متر بدون سر می دوید.
غلامعلی رجبی معروف به جندقی در سال 1333 در محله خیابان آذربایجان تهران در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد. آنچه شهید رجبی را میان اهالی محل دوست داشتنی کرده بود، حسن اخلاق و سیره نیکویش بود...
شهید آوینی که اوضاع را این گونه دید، از بچهها خواست تا در محلی جمع شوند. احساس کردیم کار مهمی پیش آمده که او دستو توقف عملیات را صادر کرد. دست از کار کشیدیم و به خدمت او رفتیم. او با همان متانت و لبخند همیشگی شروع به صحبت کرد. در ضمن سخنان خود گفت: «برادران آیا در میان شما کسی هست که وضو نداشته باشد؟»
عراقی ها همان گونه که اطراف شیخ شریف حوسه (هلهله و پای کوبی) می کردند، عمّامه شیخ را با سرنیزه برداشتند و به زمین انداختند و فریاد می زدند: «اسرنا الخمینی، اسرنا الخمینی، ما خمینی را اسیر کرده ایم.»
26 مرداد سال 69، مردم ایران با امیدی در دل منتظر بودند تا پس از سال ها اسرای جنگی به وطن بازگردند، از این جهت شمار زیادی از اقشار مختلف مردم بخصوص خانواده های آزادگان برای استقبال از عزیزان خود به خسروی آمده بودند تا غبار غربت از چهره مبارزان عرصه ایثار و استقامت بزدایند.
در بین ما یک جانباز قطع نخاع از اصفهان به نام حسین علی صبوری بود که موشها زخمهای او را خورده بودند و او متوجه نشده بود.
سید شهرام عقیلی شاعر برجسته شهرستان کردکوی و دبیر انجمن شعر حافظ سروده جدیدش را با عنوان ” نجوای پدر شهید با فرزندش ” را تقدیم به ساحت پاک و مطهر شهدا کرد.
© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.