حمید رضا اسلامی فرزند محمد حسن بعد از اینکه دوره بسیجی را طی نمود به کردستان اعزام شد و بعد از گذشت 6 ماه خدمت به مدرسه بازگشت تا ادامه تحصیل دهد اما نتواست تحمل کند و برای بار دوم عازم جبهه شد تا اینکه بعد از گذشت 20 روز خبر شهادتش را برای ما آوردند.
به گزارش گلستان ما به نقل از طوبی گلستان؛ پدر طلبه شهید حمید رضا اسلامی از خاطرات قبل از شنیدن خبر شهادت حمید رضا گفت: من در مسجد بودم وقتی خبر شهادت حمید رضا را به من دادند نمی دانستم که چگونه با مادر شهید درمیان بگذارم به هر نحوی که بود به واسطه برادر همسرم خبر را به او رساندم و مادرش بسیار گریه کرد .
وی در ادامه اظهار کرد: در شبی که خبر شهادت حمید رضا را به من دادند بعد از رفتن من به خانه دو نفر از سپاه به منزل ما آمدند و خواستند که در هزینه مراسم فرزندم به من کمک مالی نمایند. ولی من قبول نکردم زیرا قصد کرده بودم برایش مراسم عروسی بگیرم و همان هزینه را در مراسم شهادتش خرج نمودم.
پدر شهید از خاطرات مراسم خواستگاری شهید این گونه گفت: حمید رضا اوقات فراغت خود را در شیرنی فروشی مشغول کار بود صاحب مغازه که شهید بزرگوار را فردی مومن و جوانی باایمان می دانست پیشنهاد ازدواج با دخترش را به او میدهد؛ اما مراسم رسمی را به بازگشت از جبهه شهید موکول می کنند و تا به امروز این دختر خانم به علت احترام خاصی که برای حمید رضا قائل است ازدواج نکرده است .
انتهای پیام/
© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد