1398-12-25 09:07
1151
0
67806
یادداشت حسین پایین محلی :

تنها خدا می تواند ما را نجات دهد

پژوهشگرگلستانی نوشت : کرونا بیشک یک مصیبت است اما مصیبتی است که بشر راازخوف عافیت به خوف اجلال در مقام همسخنی قرار داده تا نصرت الهی رادرپی داشته باشد.

به گزارش گلستان ما ؛ حسین پایین محلی نویسنده و پژوهشگر گلستانی در مطلب ارسالی اش به گلستان ما نوشت :

آخرین فیلسوف مغرب زمین در کتاب معروف خود "چنین گفت زرتشت"چنین نوشت : برهوت درحال گسترش است! هیدگر این برهوت رابی فکری خواند!درجای دیگر نیچه گفت:خدامرده است! او در اراده معطوف به قدرت نیز از ورود نیهیلیسم به تاریخ جدیدغرب گفت و این که غرب جدید  بااخلاق وامر مطلق خداحافظی کرده است واین سرآغاز نیست انگاری فعال است.

نیچه نیک دریافته بود که بازدودن معنابشر به اخرین مرحله تاریخی خود رسیده لذا باید درانتظار ابرمرد باشد.او دریکی از نامه های خود به دوستی گفته بود :به دوستان بگویید فکری به حال خود کنند همه جاراگشتم خدایی نبود!اری!تفکر مدرن با تصرف درعالم در ذهن دکارت شکل گرفت و انسان به عنوان فاعل شناسا در راس هستی قرار گرفت وبااکتشافات علمی واختراعات وتولیدو تبدیل ابزار به علم ونهایتا تکنیک نه تنها در طبیعت تصرف کرد بلکه در تاریخ بشر نیز دست یازید وانسان غربی جهان راباخود تعریف کرد وغیر ان راغیریت سازی نمود و هستی رابااین جمله دکارت :که من می اندیشم پس هستم!مبناقرار داد درحالیکه به تعبیر هیدگر وجود مقدم براندیشیدن بود و تانباشیم نمیتوانیم بیاندیشیم.
به عبارتی من در اینجاابتداوجود هست وچنانچه ضمیر فعلی  ام در می اندیشم نیز حکایتگر تقدم وجود است.در ثانی ایا اندیشیدن صرف به انسان غربی تعلق دارد؟!ثالثا ایااین اندیشیدن(عقلانیت)تعریفش مساوی بابرداشت انسان مدرن غربی است؟!

واینگونه مدرنیته غربی با استعمار گره خورد وبه تخریب محیط زیست پرداخت.اگر چه چنانچه اشاره شد کشفیات واختراعات  در سه قرن ۱۸تا۲۰به محو بیماریهای فراگیری چون وبا،طاعون،سفلیس، وتولید واکسیناسیون منجر شد اما دامنه وجودی انسان باگسترش وبسط مدرنیته به دلیل خود بنیادی فلسفی تفکر دکارتی مدام در معرض تحدید وتهدید قرار گرفت.

ونهایتا به این نقطه رسید که از درون خود کرونا تولید کند!جدای ازاین که متفکرانی چون لیوتار معتقدند که این تمدن دربطن خود حامل مفاهیم متناقص است (تعبیر دیفرنس:defferens)و فوکو نیزهمسخن بانیچه  ان را اراده معطوف به قدرت ومعطوف به اراده دید.

اما اکنون این تمدن فاوستی چه می کند ویا بهتر است این پرسش مطرح شود که چه میخواهد ویا چه می تواند بکند؟!

جدای از برخی مطالب سیاسی در باب جنگ بیولوژیک که حتی باز ماهیت ان به مقوله ماهیت فلسفی بر میگردد حتی درصورت پیداشدن داروی کرونا این پرسش مهم کماکان بی پاسخ می ماند که بشر جدید زمین را بر روی خطر نگه داشته وهزینه های بودن ادمی رابیشتر میکند.امروز بشر درگیر کروناست وفرداخدامیداند درگیر چه خواهد بود؟!اما انچه مبرهن است اضطرابی است که همه گیر شده واین اضطراب وجودی نه صرفاامری روانشناختی وفردی بلکه ناشی از مواجه او باعدم است.

تعبیر خوف اجلال وخوف عافیت از حکیم انسی اینجا به جاست.بشر دربرابر بیماری وامثالهم خوف دارد.این مقام خوف خوف عافیت است وطبیعی است اما نباید دراین میقات بماند.موقف حقیقی او خوف اجلال است.مواجه هستی او باعدم!اینجاست که به تعبیر حکیم انسی ترس آگاهی قرین دل اگاهی ومرگ آگاهی میشود.کرونا گویی بشر را در موقف تاریخی قرار داده که اگرنه یک صدا ولی همصدا در این مقام قرار بگیرد
مقامی که اورابه حقیقت تاریخی خود که تفکر اصیل وتذکر باشد قرین کندتا به خود آگاهی تاریخی نائل شود

در گذشته تفکر رابه حصولی وحضوری تقسیم می کردند.اگر چه تفکر ناب دینی هنوز درخفاست ودر پرده حجاب وجنع این دو .اما اگر هنوز باتفکر غربی بخواهیم به نسخه پیچی برای وضعیت کنونی عالم بپردازیم باتفکر حضوری به مایستر اکهارت وباتفکر حصولی به هیدگر می رسیم.

اکهارت میگوید:

اگر می خواهی لطف و رحمت خدا را دریافت کنی، ابتدا وابستگی خود به اشیا را بیرون بریز ... هرآنچه قرار است پر شود، باید ابتدا خالی شده باشد

خدا در خانه است، ماییم که برای قدم زدن بیرون رفته ایم.

بله!مقام خوف اجلال که مقام وجود است بشر را از ابتلائات مادی وروزمره خارج میکند تا به دنبال سروش حق باشد وتفکر حصولی نیز در سیر تاریخی خود در تاریخ جدید غرب به هیدگر می رسد که ما را متذکر این نکته می شود که عقل(منطور عقل راسیونالیته) خود می تواند مانع تفکر اصیل گردد وباچنین روندی:تنها خدایی است که میتواند مارانجات دهد!

کرونا بیشک یک مصیبت است اما مصیبتی است که بشر راازخوف عافیت به خوف اجلال در مقام همسخنی قرار داده تا نصرت الهی رادرپی داشته باشد. فیلسوف فرهنگ رضا داوری کرونا راویروس تکنولوژی میخواند واسلاوی ژیژیک ضد سرمایه داری.به هرتقدیرباید درمقامی بین خوف ورجابود. خوفی که خوف عافیت نیست وخوف اجلال است ورجایی که نشات گرفته از حکمت الهی است. همچنانکه قوم حضرت موسی(ع)در جوار رود نیل ان دیدند که شنیدیم.

درچنین وضعیت آخرالزمانی که بشر به تعبیر مقام معظم رهبری خود را دریک بن بست می بیند به مانند اسیران درغار که مفری ندارند وجلوی آنان سد شده باتفکر آماده گر باید در مقام عبوراز یاس زمینی به امید آسمانی منتظر باشند که گشایش امور به دست اوست واین تفکر تفکر شرق وتفکر دینی وتفکر انقلاب اسلامی است.

دراین مقام وساحت که مقام حقیقی وجود است باید باهم بگوییم

﴿أَمَّنْ یجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَیکشِفُ السُّوءَ وَیجْعَلُکمْ خُلَفاءَ الأَرْضِ﴾ (النمل: ۶۲)

یا کیست (جز خداوند) آنکه دعای مضطرّ را به اجابت رساند و رنج و غم را برطرف سازد وشما را جانشینان زمین قرار دهد.

انتهای پیام /

 

نظرات

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد

پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد

© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.