1394-05-14 10:51
3720
0
18546
واکاوی اختلافات مبنایی بین اندیشمندان اسلامی و متفکران غربی؛

حقوق بشر تطبیقی اسلام و غرب

بین اندیشمندان اسلامی و متفکران غربی در مسئله حقوق بشر، اختلافات مبنایی وجود دارد. یک مورد اساسی و مبنایی به تعریف قانون صحیح و معتبر برمی گردد.

به گزارش گلستان ما به نقل از قابوس نامه، متفکران غربی قانونی را معتبر می دانند که موافق با خواسته های انسان ها و در راستای انسان محوری باشد، از این رو، منشاء اعتبار قانون را آراء و خواسته های مردم می دانند.

بررسی اعلامیه های جهانی حقوق بشر و میثاقین و… نشان می دهد که اینان، محور تمام تصمیم گیری ها را امیال نفسانی افراد می دانند و در واقع امیال نفسانی مشترک بین غربی ها را در قالب قوانین و به نام حقوق بشر جای داده اند.

اما از دیدگاه اسلام قانونی صحیح و معتبر است که از سوی خدا و از طریق وحی به دست ما رسیده باشد و مطابق با مصالح واقعی انسان ها باشد و از این رو، ارزش قانون به مطابقت با مصالح مادی و معنوی انسان ها است.

طبق این دیدگاه، بشر تکویناً و تشریعاً بنده خداوند متعال است و برخلاف متفکران غربی که انسان را در برابر خدا هم آزاد می پندارند، بر تسلیم و فرمانبرداری انسان ها در برابر خدا تأکید می ورزد.

در مقدّمه اعلامیه اسلامی حقوق بشر آمده است: «با در نظر گرفتن عقیده توحید ناب، که ساختار اسلام بر پایه آن استوار شده است; عقیده ای که بشریت را فراخواند تا جز خدا کسی را پرستش نکرده و شریکی برای او قایل نشوند و احدی را به عنوان خدا به جای الله نگیرند. … ـ این شریعت، معنویات و ماده را با هم درآمیخت.»

این قسمت از اعلامیه برگرفته از آیه ۶۴ سوره آل عمران است که بر اطاعت انسان ها از خداوند تأکید نموده و از شرک ورزیدن نهی فرموده است.

دعوت انبیا هم بر اساس عبودیت خداوند شکل گرفته است:

(وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَ بَنِی إِسْرَائِیلَ لاَ تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللّهَ)(بقره: ۸۳);

و زمانی که از بنی اسرائیل عهد و پیمان گرفتیم که جز خدا کسی را پرستش نکنند.

از دیدگاه اسلام، واضع قوانین خداوند است و در قرآن کریم در مورد افرادی که بدون توجه به این نکته، به وضع قوانین می پردازند آمده است:

(إِنَّهُمْ کَانُوا إِذَا قِیلَ لَهُمْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ یَسْتَکْبِرُونَ) (صافات: ۳۵);

اینان این گونه بودند که تا به آن ها گفته می شد خدایی جز خدای یگانه نیست سرپیچی می کردند.

پس از آنچه بیان شد معلوم می شود که اساس تفکر اسلامی در منشأ قانونگذاری و مشروعیت مقررات حقوقی، خداوند متعال و وحی (توحید محوری) است و در اندیشه غرب اساس، انسان و خواسته های فردی او (انسان محوری) است.

انتقادات واردبر اعلامیه جهانی حقوق بشر

اگر به تاریخچه و تکوین اعلامیه های حقوق بشر، نظری بیفکنیم به این امر پی خواهیم برد که این اعلامیه ها، در آن موقعیت ها و در زمان خود، کارایی بسیاری داشته است و انسان ها را به سوی یک صلح جهانی رهنمون شده است.

اما باید توجه داشت که این اعلامیه ها تحت شرایط خاصی و در زمان خاصی و در کشورهای خاصی مطرح شد و بیشتر تلاش آن ها حل مشکلات خود در آن دوره بوده است و باید گفت که در این امر هم موفق بوده اند; چرا که در زمینه رعایت حقوق بشر در بسیاری از محیط های اختناق آلوده آن زمان تأثیر داشته است.

ولی در حال حاضر، نقایصی در این اعلامیه ها وجود دارد که موجب شده کمتر جلوه عملی به خود بگیرد و در برخی موارد این حقوق علناً نقص شود. در اینجا به پاره ای از مشکلات و نقایص موجود در این زمینه خواهیم پرداخت:

۱٫ تدوین اعلامیه حقوق بشر یک سویه بوده و مطابق با فرهنگ خاص وضع کنندگان آن بوده است و از این رو، آداب و رسوم دیگران را در نظر نگرفته است.

علاوه بر اینکه، مبنای نظری بسیاری از طرفداران اعلامیه با مبانی فکری اندیشمندان دیگر در تضاد است، به عنوان مثال، این اعلامیه بر مبنای اندیشه اصالت فرد بنا شده و قائل به تساوی حقوق همه انسان ها است در حالی که بسیاری از متفکران چنین اندیشه ای را برنمی تابند. مورد دیگر اینکه در اعلامیه مواردی وجود دارد که با دین و دینداری مغایرت دارد. در حالی که، بخش زیادی از جمعیت جهان و درصد قابل ملاحظه ای از انسان ها را دینداران تشکیل می دهند.

این اعلامیه، آزادی مطلق انسان ها را معتقد است. در حالی که، هیچ یک از ادیان چنین امری را نمی پذیرند. پس برای حل این مشکل و برای پیشرفت حقوق بشر بایستی «اولا: دیدگاه های مختلف مورد بررسی قرار گیرد و اختلافات کاملا متمایز گردد و با توجه به تعارضی که هر گروه و نظام حاکم بر کشورها از حقوق بشر دارد با همان ضوابط، پایبندی یک کشور خاص به حقوق بشر مورد بررسی قرار گیرد.

به عنوان مثال، اگر مسلمانان معتقدند که حقوق بشر از دیدگاه اسلام با دیگر ادیان تفاوت دارد، سازمان های حقوق بشر می توانند مسئله حقوق بشر را مطابق آنچه به عنوان حقوق بشر در این کشورها مطرح است بررسی کنند تا ببینند کشورهای اسلامی تا چه حد، حقوق بشری را که معتقدند مراعات نموده یا پیاده می کنند به جای اینکه بخواهیم بر مبنای حقوق بشر با تعریف غربی آن این گونه کشورها را مؤاخذه یا ارزیابی کنیم.»

در اسلام نسبت به تساوی حقوق ملت های مسلمان و غیر مسلمان، آیات و روایات زیادی وجود دارد. در سوره حجرات آیه ۱۳ چنین آمده است:

(یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَر وَأُنثَی وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوباً وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَاللَّهِ أَتْقَاکُمْ);

ای مردم! ما شما را از مرد و زنی آفریده ایم و شما را گروه ها و قبیله هایی قرار داده ایم تا همدیگر را بشناسید. گرامی ترین شما در نزد خداوند پرهیزگارترین شماست.

طبق این آیه، اسلام قوم گرایی و نژادپرستی را محکوم می نماید. در روایتی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) آمده است:

«یا ایها الناس الا ان ربکم واحد و ان اباکم واحد الا لا فضل لعربی علی الاعجمی و لا لاعجمی علی عربی و لا لاسود علی الاحمر و لا لاحمر علی الاسود الا بالتقوی.»;

ای مردم همانا پروردگار شما یکی است و پدر شما یکی است. فضلیتی برای عرب بر عجم و برای عجم بر عرب و سیاه پوست بر سرخ پوست و سرخ پوست بر سیاه پوست نیست مگر به تقوی.

اسلام در مورد حقوق مربوط به فرهنگ های خاص نه تنها مقرارت حقوقی و تکلیفی خود را به هیچ یک از اقوام و ملل تحمیل نمی کند، بلکه مطابق آیات شریف قرآنی و دیگر مبانی فقهی آن ها را در طرز اندیشه و رفتاری که درباره مقررات خود دارند، آزاد می گذارد.

در این مورد آیه ۶۴ سوره آل عمران، که قبلا ذکر شد و آیه ۸ سوره ممتحنه، می تواند مورد استناد قرار گیرد.

در آیه ۸ سوره ممتحنه آمده است:

(لَا یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقَاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَلَمْ یُخْرِجُوکُم مِّن دِیَارِکُمْ أَن تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ);

و اما آن هایی که چنین نکردند و با شما نجنگیدند و شما را از سرزمین هایتان بیرون نکردند خدا شما را از احسان به آنان و رفتار عادلانه با ایشان نهی نکرده است; زیرا خدا عدالتورزان را دوست دارد.

مولای متقیان علی(علیه السلام) در فرمانش به مالک اشتر فرمود:

«و اشعر قلبک الرحمه للرعیه و المحبه لهم و اللطف بهم و لاتکونن بهم سبعا ضاریا تغتنم اکلهم فانهم صنفان اما اخ لک فی الدین و اما نظیر لک فی الخلق»

; قلب خویش را نسبت به ملت خود مملو از رحمت و محبت و لطف کن و همچون حیوان درنده ای نسبت به آنان مباش که خوردن آنان را غنیمت شماری; زیرا آن ها دو گروه بیش نیستند: یا برادان دینی تو هستند و یا انسان هایی همچون تو.

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

۱٫ همه انسان ها و به طور کلی بشریت دارای حقوقی است که برای همه از هر رنگ و نژاد و تیره و قبیله ای و با هر مذهب و مرام و مسلکی محفوظ است و همگان باید به آن احترام بگذارند و مدّنظر قرار دهند.

۲٫ حقوق مسلم افراد در بازی های دولت مردان و بخصوص دول زورگوی عالم، که به کمتر از همه چیز قانع نیستند، تضییع و نادیده گرفته می شود و در مسابقه برای تحکّم و زور و استعمارگری فرا نو، همین نوع بشر و زن و کودک بی گناه است که تاوان کبر و مستی قلدران را می پردازد.

۳٫ اعلامیه جهانی حقوق بشر دارای نکات خوب و ارزنده ای برای بشریت است، اما این بدان معنا نیست که همه محتویات آن مورد تأیید باشد. مهم تر از همه اینکه در عصر حاضر، حقوق بشر به بهانه ای در دست مستکبران برای تعقیب منافع به ناحق خویش تبدیل شده است.

۴٫ شاید مهم ترین نکته ای که در اعلامیه جهانی حقوق بشر نادیده گرفته شده است، احترام به ادیان و فرهنگ های به حق و معتبر موجود در عرصه جهانی است.

۵٫ اساس و مبنای حقوق بشر در دیدگاه اسلامی عبارت است از خدامحوری و توحید، در حالی که، حقوق بشر جهانی از چشم انداز انسان محوری تدوین شده است.

منابع :

۱) حقوق بشر بین الملل از دیدگاه مجامع بین المللى، تهران، دفتر مطالعات سیاسى و بین الملل وزارت امور خارجه، ۱۳۷۲، ص ۲۸۰

۲)ـ الشیخ عبدالحسین الامینى، الغدیر، بیروت، دارالکتاب العربى، ۱۳۹۷ ق، ج ۶، ص ۱۸۸٫

۳)ـ نهج البلاغه، نامه۵۳

نویسنده: آیت الله ایمان ضرابی دکتری علوم قرآن و حدیث

انتهای پیام/

نظرات

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد

پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد

© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.