حجتالاسلام احمدرضا احمدی کارشناس ارشد مسائل فرهنگی در یادداشتی نوشت: سالها پیش نام محمدرضا باهنر با فیلتر اعتقادی گره خورده بود اما امروز، همین چهره با ارائه نظریهای مبنی بر پایان قانون حجاب موجی از انتقاد را برانگیخته است.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «گلستان ما»، تفاوت جناب محمدرضا باهنر با دیگر افرادی همچون مهدی نصیری و دیگر افرادی از جنس وی که سقوط آزاد کردهاند در این است که آقای باهنر از آغاز بروز و ظهورش (به دلیل قرابت فکری برادرشهید بزرگوارش حجتالاسلام دکتر محمدجواد باهنر با شهیدان آیات معظم مطهری، بهشتی، آیت الله مهدوی کنی رحمت الله علیه و نیز آیت الله العظمی خامنهای حفظه الله و…) با حزب جمهوری اسلامی، جامعه روحانیت و چهرههای مذهبی اهل تَشَرُع و سنتی مانوس بود و در آن مکتب و مهد، پرورش و رشد یافته است.
باهنر در طی سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، همواره شریعتمدار بوده است و از او و خانوادهاش در مخالفت با شریعت و گریز از احکام شرعی از جمله حجاب اسلامی و اصول انقلاب اسلامی گزارشی نرسیده است.
به خاطر دارم روزگاری گفته میشد؛ جناب باهنر در جایگاهی قراردارد که بسیاری از افراد شایسته خدمت در بدنهٔ دولت میبایست ملاقات و مصاحبهای با ایشان داشته و از فیلتر شخص آقای باهنر بگذرد تا به پُستی دست یابد و اگر فردی خود خانوادهاش از مظاهر مکتبی و از جمله حجاب برخوردار نبود قطعا از وادی مدیریت محروم میماند و این آقای باهنر که امروز نظریه مبتذل ختم قانون حجاب را مورد حمایت خود قرار داده است (از جایگاه نمایندگی مجلس و نایب منابی ریاست مجلس که بگذریم)، چنین جایگاهی داشته است.
اینکه «نظریه مبتذل» او در خصوص پایان قانون حجاب واکنش منفی فراوانی را از سوی خیرخواهان در پی داشته است در واقع یک تَحیُری از سوی آشنایان او به شُمار میرود و راقم این سطور هم او را در شِمارِ افراد لااُبالی نسبت به احکام، بویژه حجاب اسلامی نمیداند بلکه نظریه ابتذال او را ناشی از رشد کاریکاتوری او در مبانی جامعه شناسی در قلمرو قدرت و موضوعات پیرامونی آن میداند.
جناب باهنر به میزان رشد در مبانی سیاست و قدرت، مع الاسف از شناختِ مبانی اعتقادی وشریعت طرفی نبسته و رشد پیدا نکرده است و میزان ورود او به عرصه سیاست و قدرت بیش از حضور او در عرصه حتی مسائل ابتدایی دین و احکام اسلامی است.
آقای باهنر در مواجهه خود با آقای علی شکوریراد اصلاح طلبتندرو که معتقد بود؛ آقای پزشکیان رئیس جمهور در سفر به نیویورک از دست ندادن با زن اجنبی عملی خلاف شرع انجام داده است، و رئیس جمهور بایستی با آن اجنبیه دست میداد، که جناب باهنر بطور قاطع نظریه شکوریراد را نه نفی کرد و نه تایید نمود بلکه منفعلانه اظهار داشت که من حکم مراجع را نمیدانم و حال آنکه حکم مراجع مطرح به حرمت دست دادن مرد مسلمان بازن از جمله غیرمسلمان پرواضح بود.
این نشان میدهد که او حتی در واضحات احکام شرعی اطلاعاتی ندارد و این برای یک سیاستمدارِ در تراز، یک فاجعه است که در یک موضوعِ عامُ البلوائی مثل موضوع حجاب بروز و ظهور میکند و از او یک چهره همسو با لیبرالیزم و سکولاریسم میسازد و حال آنکه او نه لیبرال است و سکولار؛ بلکه او همانند مخالفان نظام دینی اجرای قانون حجاب اسلامی را در شرایط کنونی خلاف مصالح میداند. که البته این مصلحت اندیشی غیر واقعی از سوی کسانی مطرح میشود که بین قدرت و شریعت، قدرت را برگزیده و شریعت را امری شخصی میدانند و مهمتر از آن این که آنها منافع سیاسی خود را در مخالفت با اجرای قانون، از جمله قانون حجاب جستجو میکنند.
معتقدم که؛ آقای باهنر اگر نسبت به مبانی و منظومه قولی و فعلی امامین انقلاب مُتَعَبِد بود نمیبایست چنین نظریه مبتذلی را ابراز میکرد که امروز او را مصداق عینی از مفهوم تئوری [رابرت مرداک یهود] بدانیم که گفت ما مردان و زنان مسلمان سنتی (مقید به حکم الله) ایران را با تاکتیک «قورباغه پز» به مرحله خواهیم رساندکه به عقایدمذهبیشان تعبد، تعصب و غیرت نورزند.
پایان سخن اینکه جناب باهنر با این نظریه با فعالان در حوزه ستیزه با احکام شرعی هم آوایی کرده است.
به تعبیرزیبای رهبری دقت کنید:
«آنچه بنده را حسّاس میکند، این است که ناگهان شما میبینید از دهان یک گروهی از افرادی که جزو خواص محسوب میشوند، مسئلهٔ «حجاب اجباری» مطرح میشود؛ معنایش این است که یک عدّهای نادانسته -حالا من میگویم نادانسته؛ انشاءالله نادانسته است- همان خطّی را دنبال میکنند که دشمن با آنهمه خرج نتوانسته است آن خط را در کشور به نتیجه برساند؛ همان خط را دارند دنبال میکنند. در بین اینها روزنامهنگار هست، در بین اینها روشنفکرنما هست، در بین اینها آخوند و معمّم هست. »
گویی حتی نگرهٔ رهبری را که بر اصل حجاب در جامعه ایران اسلامی مورد تاکید قرار میدهند قابل اعتنا نمیدانند.
راقم گوید؛ از آن رو [ی] که نظر جناب مهندس باهنر، اولا: از لحاظ شکلی (حجاب اجباری)؛
ثانیا: بدلیل محتوای آن که با نظریهٔ امام خامنهای «دام ظله» در تعارض قطعی است؛
ثالثا: این نظریه (ختم حجاب) مورد اقبال و خشنودی حجاب ستیزان تحت الحمایه بهائیت و صهیون خواهد بود؛ از آن بعنوان «نظریه مبتذل» یاد کردیم. فتامل.
© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد