1397-08-13 20:03
1825
0
58454
حسین پائین محلی ، پژوهشگر و فعال فرهنگی پاسخ می دهد؛

نگاهی به انقلاب اسلامی، نفوذ و وضعیت کنونی عالم از دریچه فلسفه تاریخ

و اینگونه بود که یک غربی باسنت غربی ، زائر شرق شد و به گفتمان اشراق و شیعه مدد رساند.کربن یکی از میراث داران چنین وضعیت جهانی بود .انقلاب اسلامی تحقق چنین گفتمانی ، درعرصه سیاست بود که یک کشور غربزده به احیای ارزشهای خود پرداخت و غرب را در تمامیت تمدنی خود ، در جهان و تاریخ مدرنیته با چالش جدی مواجه کرد.

به گزارش گلستان ما، مارکس درجایی گفته بود"هرانچه سفت وسخت است دود میشود وبه هوامی رود!"ونیچه در جایی از ظهور نیهیلیسم و ورود نیست انگاری در تاریخ مدرنیته خبر داد.گویی فیلسوفان آلمانی انس و قرابت بیشتری باحقیقت تاریخی غرب ومدرنیته داشته اند به نحوی که به انحامختلف پایان تاریخ مدرنیته رااعلام کردند.چه چیزی دود شده وبه هوارفته است؟!پرسش رامیتوان به طریق دیگر نیز عنوان کرد؟

بشر چه بوده وچه هست وچه میشود؟ودراین شدن ها چه باید باشد که نیست وچه باید کرد؟چگونه میشود درتاریخ بشر به نحوی گره گشایی کرد وبه عبارتی تاریخ چگونه به گره گشایی فردای ما مددمیرساند؟

به راستی ما درکجای تاریخ ایستاده ایم ودر کدام عالم موقف ومیقات داریم؟وچگونه میتوان به انفتاح ساحت قدس همت نهاد؟پیشتر درمقالات متعدد به تبیین وضعیت کنونی تاریخی ونقد غربزدگی پرداخته ایم.دراین وجیزه تلاش میشود به طرح اجمالی برون رفت از انسداد تاریخی حاصل از عقلانیت یونانی پرداخته شود.

بیشک تاریخ به عنوان یک منبع مهم معرفتی درشناخت گذشته وهویت وایجاد حرکت به سمت اینده توانسته نقش افرینی کند.

اما از ویژگیهای عصر جدید قلب مفاهیم وکلمات وبحران اندیشه وزبان بوده که بانسخ وفسخ ومسخ فرهنگی نوعی فروبستگی درتاریخ ایجاد کرده که جز حضرت بقیه ا...وبرخی اوتاد واوصیا واهل ذکر وفکر دراین تحدیدهای تاریخی مانده اند وبه فراسوی این تاریخیت نمی اندیشند وان رانوعی تهدید برای وجود اعتباری خویش درتاریخ مدرنیته دیده اند.

پس از نیچه ،مارکس وهیدگر، کربن باسفر معنوی به شرق واشنایی باسنت ایرانی واسلامی وزیست درجهان امشاسپندان وهستی شناختی سهروردی تنهامذهب زنده تاریخ وجودرا شیعه دانست.کربن درادامه راه با فهم جهان کنونی وبحران معنایی ان که از غرب به جهان غیرغربی تسری یافته  بر وحدت ویگانگی  معنویان جهان بااین جمله:شرقیان جهان متحد شوید!معنابخشید.

پیشتر مارکس اتحاد کارگران درجهانی برای برون رفت از امپریالیسم جهانی را خواستارشده بود که انترناسیونالیسم جهانی رارقم بزنند اماکربن باشناخت صحیح غرب وجهان وتاریخ غربزده به احیای فطرت بااتحاد شرقیان می اندیشید واز این 

راه بود که از همسخنی بااستادش ماسینیون درباب حلاج به قصه غربت غربی سهروردی رسید واز کلام اشراق او به اشراق مهدویت رسید.

واینگونه بود که یک غربی باسنت غربی زائرشرق شد وبه گفتمان اشراق وشیعه مدد رساند.کربن یکی از میراث داران چنین وضعیت جهانی بود .انقلاب اسلامی تحقق چنین گفتمانی درعرصه سیاست بود که یک کشور غربرده به احیای ارزشهای خود پرداخت وغرب رادرتمامیت تمدنی خود در جهان وتاریخ مدرنیته با چالش جدی مواجه کرد.

انقلاب اسلامی باشعار "نه شرقی،نه غربی،جمهوری اسلامی"راه جدیدی راگشود که به احیای سنت در روند تاریخی پیشروانه درقبال غرب منتج شد.

این انقلاب با ترسیم ارمان جهانی برای تحول تاریخی برای بشر باماهیت شیعی رقم خوردلذا حمایت از مستضعفین عالم و جنبشهای اسلامی بخش لاینفک درسیاست خارجی برای تحقق عالم مهدوی محسوب میشود.

این گفتمان وارمان چه درسطح داخل درقالب عدالت محوری وچه در سطح جهانی درقالب امت محوری جهانی دارای شاخصه هایی است که باید به تقویت ان پرداخت تازمینه پذیرش جهانی و ایجاد تصور درست از منجی گرایی واخرالزمانی اسلامی _شیعی مهیا گردد وتوهمات هالیوودی راکه درقامت سینمای صهیونیستی واثاری چون کنستانتین،و... هست راخنثی کند.

دفاع مقدس وجنگ تحمیلی 8ساله برای جلوگیری از صدور انقلاب در عرصه جهانی بامدیریت غرب وبادرگیر کردن یک کشور وابسته چون صدام باهدف ایجاد دوئیت در منطقه که میتوان ازان به عنوان دوئیت عربییت وایرانی گری یاد کرد شروع شد اما به تعبیر امام(ره):مادرجنگ انقلابمان رابه جهان صادر کردیم. و از ثمرات انقلاب اسلامی بیداری اسلامی بود که در کشورهای اسلامی رقم خورد.

بعداز پایان جنگ و وقوع برخی رویدادهایی که در عصر به اصطلاح مدرن ودرقلب غرب درقبال مسلمانان رخ داد حمایتهای جمهوری اسلامی در سیاست خارجی غرب وتقابل با بنیاد گرایی مدرن غربی که تداوم همان انگاره های جنگهای صلیبی در غرب توسط غرب بوده است.

شهید اوینی با طرح ارتش امت واحده دردهه هفتاد بابصیرت تاریخی این خلا را دریافت چنانکه شرق ورشو وغرب ناتو راتشکیل داده بودند.شکل گیری کشورهای جهان اسلام و عدم تعهد اگر چه مقدمه ای برای برون رفت از هژمون غرب محسوب میشد اما خلا رهبری جهانی درتقابل شهید اوینی با طرح ارتش امت واحده دردهه هفتاد بابصیرت تاریخی این خلا را دریافت چنانکه شرق ورشو وغرب ناتو راتشکیل داده بودند.

شکل گیری کشورهای جهان اسلام و عدم تعهد اگر چه مقدمه ای برای برون رفت از هژمون غرب محسوب میشد اما خلا رهبری جهانی درتقابل غرب و وابستگی کشورهای مرتجع عربی به غرب عملا تحقق عینی این مسئله را با فراز و فرودهایی مواجه کرد.

این روند دردوران سازندگی وبعدازان دردوران به اصطلاح اصلاحات سیاست خارجی جمهوری اسلامی راازارمانگرایی به واقعگرایی (فهم مبتذل ازلیبرالیسم)تقلیل داد ودرصدد نوعی حرکت درمسیر جهانی شدن وبازی در دیپلماسی غرب برامده بود ودرداخل نیز باتقلیل گفتمان ازعدالت به توسعه به غربی سازی در داخل و غربزدگی وبسط ان پرداختند چنانکه درحوزه معرفتی ودرسیستم اموزشی تفکر حاکم نوعی لیبرالیرم بود.به عبارتی ازاین دوران شاهد بسط مدرنیته درایران هستیم.

غرب و وابستگی کشورهای مرتجع عربی به غرب عملا تحقق عینی این مسئله را با فراز و فرودهایی مواجه کرد.

این روند دردوران سازندگی وبعدازان دردوران به اصطلاح اصلاحات سیاست خارجی جمهوری اسلامی راازارمانگرایی به واقعگرایی (فهم مبتذل ازلیبرالیسم)تقلیل داد ودرصدد نوعی حرکت درمسیر جهانی شدن وبازی در دیپلماسی غرب برامده بود ودرداخل نیز باتقلیل گفتمان ازعدالت به توسعه به غربی سازی در داخل و غربزدگی وبسط ان پرداختند چنانکه درحوزه معرفتی ودرسیستم اموزشی تفکر حاکم نوعی لیبرالیرم بود.به عبارتی ازاین دوران شاهد بسط مدرنیته درایران هستیم.

تااینکه تحولات غرب اسیا وبه تعبیر غربیها خاورمیانه در چند سال اخیر که درروایات ماازان به فتنه شام وحوادث قبل از ظهور یاد شده غرب راباسودای خاورمیانه بزرگ برای امنیت رژیم صهیونیستی درمنطقه و تحقق مدیریت جهانی در نظام بین الملل صورت گرفت که نه تنها خط مقاومت را نشکست بلکه  به تقویت خط مقاوت اسلامی و شروع معادلات جدید وهم پیمانهای ابرقدرت چون روسیه وچین و...در سیاست خارجی جمهوری اسلامی منتج شد.

به عبارتی ارمانگرایی موجود درسیاست خارجی عین واقعیت بود چراکه نشان داد توکل به خدا واخلاص درعمل نصرت الهی رادر پی خواهد داشت.برعکس انچه به عنوان واقعگرایی بعداز جنگ توسط دولتهای شبه لیبرالی درپیش گرفته شد نسخه اصلی ان در غرب وتوسط غرب درمنطقه دود شد و به هوا رفت!

اندیشه مدرن اگر چه دین ونظام سنت را تحجرو غیرعقلانی میخواند اما خود عقلانیت مدرن باالگو پذیری از اسطوره های یونان وبنیاد گرایی  مسیحی ونژاد گرایی غربی درقالب لیبرالیزم جهانی ومدیریت جهانی به عنوان نقطه ارمانگرایی  غرب بود که دود شد وبه هوارفت!!!

اکنون ما ثابت کردیم تا تحقق نهایی ارمانمان مبنی برازاد سازی قدس راهی بیش درپیش نداریم.

منطقه ازشر تروریسم وابسته به غرب نجات یافته و راه ماتاقدس نزدیکترازهمیشه بوده.اگرروزگاری کربلابرای ما یک ارزوی دست نیافتنی بود امروز به مدد تفکر جهادی ومدیرت کلان کشور مبتنی برولایت فقیه نه تنها خاک عراق وسوریه بلکه ملتهای این دوکشور نیز خودراازماوماراازخود میدانند وقدس شریف درانتظار ماست.اما نکته قابل تامل درداخل است.وقتی امواج انقلاب اسلامی بیداری اسلامی 

رارقم زده به تعبیر داهیانه رهبرانقلاب باید مراقب نفوذ بود.نفوذ درارکان حاکمیتی از تصمیم ساز تاتصمیم گیر.نفوذی که تلاش میکند جلوی امواج انقلاب وبیداری تاریخی حاصل از انقلاب مارابگیرد ونظام رااز درون استحاله ومتلاشی کند.

این نفوذ به تعبیر مقام معظم رهبری فردی نیست به عبارتی نفوذ فردی رامیتوان به راحتی شناسایی وخنثی کرد اما نفوذ ساختاری رانه.درنفوذ ساختاری شاهد یک جریان وشبکه درکل ساختار سیاسی نظام ودربخشهای مختلف اعم از سیاسی،امنیتی،اقتصادی وفرهنگی هستیم که درجهت منافع فردی مافیاتشکیل دادند_انچه درحوزه خودرو وبرخی مقولات شاهدیم_ویا سیستم را دچار کژکارکردی میکنند ودرصدد ناکارامد کردن سیستم اند.این جریان نفوذ باشبکه قدرتمندی که در داخل مراکز مهم تشکیل داده در صدد برمی اید تا افراد غیرمتعهد وغیر کارشناس درجایگاهای مهم قرارگیرند تاباتصمیمات نادرست زمینه استحاله ونهایتابراندازی نظام را تحقق کنند.

درچند سال اخیرشاهدیم که هرازچندگاه شاهد دستگیری یک جاسوس در وزارت خارجه،وزارت نفت و...هستیم.پرسشی که مطرح میشود این است اولاچرااین همه جاسوس؟دوما چراجاسوسی؟سوما چرا این افراد به راحتی ازفیلترهاعبور کردند وبه عبارتی چطور تاییدیه گرفتند!؟رابعا سازوکار انتخاب وگزینش این افراد درمناصب مهم کشوری چگونه بوده است؟ این پرسشها مقدمه ای است تاضرورت توجه به مقوله نفوذ در جمهوری اسلامی و مناصب مهم وموارد مذکور به جد بررسی شود.

چراانقلاب اسلامی که دردهه50در سپهراطلاعاتی غرب توانست به ثمر بنشیند ودر دهه شصت با آن حجم ازترورها وجنگ تحمیلی وبعد تحریمها توانست خودراتقویت کند اکنون که درموضع خیبر ایستاده وضعیتش روبه سمت وضعیت احد است؟!

آیا این جزاین است که درجمهوری اسلامی ومراکز مهم درچند سال اخیر به تعبیر رهبری شاهد نفوذ به معنای ساختاری ان هستیم؟!

انقلابی که باوجود صدورش به جهان وایجاد موج جهانی امروز دردرون باخطر فروپاشی درون سیستمی مواجه است.اگر انقلاب ما آرمانش رسیدن به انقلاب جهانی ولی عصر(عج)بوده وهست باید اسیب شناسی کرد وبه نقد صحیح از بروز چالشهای بزرگ در مسیر انقلاب جلوگیری کرد واین میسر نمیشود مگر باتوجه وتذکر به تاریخ و تامل بصیرت گونه در مبداوماهیت ومقصد 

چراانقلاب اسلامی که دردهه50در سپهراطلاعاتی غرب توانست به ثمر بنشیند ودر دهه شصت با آن حجم از ترورها وجنگ تحمیلی وبعد تحریمها توانست خودراتقویت کند اکنون که درموضع خیبر ایستاده وضعیتش روبه سمت وضعیت احد است؟!   آیا این جزاین است که درجمهوری اسلامی ومراکز مهم درچند سال اخیر به تعبیر رهبری شاهد نفوذ به معنای ساختاری ان هستیم؟!

انقلاب وکنشگری سیاسی برخی مدیران کلان در حوزه رفتاری در جمهوری اسلامی.

ویل دورانت درکتاب تاریخ فلسفه به نقل از افلاطون از کتاب جمهوری جمله ای حکیمانه ای بیان میکند که ما را در توجه به حقیقت تاریخ وفلسفه تاریخ ترغیب میکند:

هیچ تمدن بزرگی ازبیرون نابود نمیشود مگرانکه ازدرون نابود شده باشد!!!

تاریخ چنانکه میدانیم بکی از منابع معرفتی است که مارابه میانبرتاریخی دعوت میکند.تاریخ به این معنی عین حکمت وعبرت است چنانکه امام علی(ع)خطاب به امام حسن(ع)فرمود حوادث روزگارشبیه هم اند ومیتوان با مرور تاریخ جلوی بسیاری از اسیبهای اینده راگرفت برخلاف انچه که لیبرالهاتاریخ راصرف بیان واقعیات گذشته ذکر میکنند ودر تعریف تاریخ،واقعیت،گذشته،واقعه تاریخی پیشفرضهای لیبرالی خود راتحمیل میکنند.

براین اساس مابا حکمت تاریخ میبینیم که تلاش مخالفان نظام دراین چهار دهه درراستای براندازی نظام موفق نبوده اما سیستم بابت این جریان تاریخی موجود در نظام هزینه های گزافی رامتحمل شده چنانکه از ابتدای انقلاب سیستم اداری درسطح کلان ومراکز حساس از میراث به جامانده از حکومت پهلوی ولیبرالها باچالشهای جدی درمقاطع مختلف روبرو گردیده که ماجرای مهدی هاشمی دردوران قائم مقامی مرحوم ایت ا...منتظری یکی از این

بحران های امنیتی محسوب میشده که درصورت عدم توجه به مقوله نفوذ ساختاری باید شاهد تکرار مجدد گزاره تاریخی مشابه انچه از ان یاد شد باشیم چنانکه بعداز قائله مهدی هاشمی امام فرمود شاخه نظامی مذکور شناسایی ومعدوم شد اما شاخه فرهنگی به حیات خود ادامه میدهد وطبیعتا ماهیتش تولید بحران درساختارجمهوری اسلامی است.

این بحران درحوزه صنایع دارویی ،غذایی ،سلامت وکشاورزی خودرانشان داده واز حوزه تراریخته تابیوتروریزم راشامل میشود که ترور بیولوژیک استاد نادرطالب زاده وفرج ا..سلحشور از مصادیق ان است و سونامی نازایی وترویج وازکتومی وسونامی سرطان درایران وبیماریهای عجیب وغریب وزیاد و مرگ ومیرهای سریع وجوانمرگی حاصل ترسیم سیاستهای غلط وتاثیر نفوذ درمراکز حوزه غذاودرمان وکشاورزی  وحتی جمعیت مثل سیاست کاهش جمعیتی باشعار "فرزند کمتر زندگی برتر"هستیم که باوجود اعتراض برخی مراجع وبزرگان حوزه طب چون پروفسور

کرمی،خیراندیش،روازاده،ضیایی،تبریزیان و...به جایی نرسیده وشاهد نابودی سرمایه های طبیعی من جمله طبیعت وخاک ومنابع ارگانیک کشورمان ونابودی کشاورزی داخلی وجایگزینی با تراریخته هاهستیم.

نفوذ ساختاری یعنی در ساختار سیاسی یک نظام شبکه ای وجود دارد که درلایه هاوسطوح مختلف یک سیستم درصدد ایجاد بحران ونهایتا استحاله یا براندازی اند که به فروپاشی نظام مورد نظر منتج شود واین نفوذ در ارکان تصمیم گیری وتصمیم سازی راشامل میشود که میتواند از محیط زیست تا حوزه سیاست وامنیت ملی راشامل شود وچتر بزرگی درحوزه های وسیعی راپوشش دهد)چیزی که علیرضا پورمسعود تحت عنوان شاخه زیتون عنوان کرد) تا درصورت عدم موفقیت حداقل سیستم رادرنزد جامعه ناکارامد وزمینه ایجاد گسل بین حاکمیت وحکومت ونهاینا فروپاشی نظام اجتماعی رارقم بزند.

حوادث مختلف درجمهوری اسلامی درطول این چند دهه به خوبی نشان داده که دشمن از ماغفلت نمیکند وتاکجامیتواند پیش رودچنانکه درانتخاب افراد برای ترور وبرنامه ریزی زمان ومکان درایت به خرج دادند وستونهای نظام راشهید کردند .ازترور شهدای حزب جمهوری وتاشهیدایت ودیالمه ....که سرانجام پرونده هاهم هیچگاه مشخص نشد .....واین خط رامیتوان در تاریخ انقلاب به اشکال پبچیده ونامریی ولی درعین حال هم دریک خط سیرتاریخی مرتبط تاحوادث مربوط به فتنه سال 88  که ابولقاسم طالبی درفیلم غلاده های طلا به تصویر کشیدوتااکنون مشاهده کرد.

ختم کلام اینکه آینده جهان به آینده انقلاب اسلامی وابسته است لذا طاغوت جهانی درصدد است که جمهوری اسلامی راسرنگون ویاحداقل درسطح بین المللی فریز و درسطح داخلی به ایجادشکاف بین ملت وحاکمیت و ایجاد تصور  ناکارآمدی نظام دربدنه اجتماعی ونهایتا فروپاشی نظام اجتماعی بپردازد.

لذا بر مسئولین امر فرض است باتشکیل جبهه یاقرارگاه واحد درسطح کشور واستانها به بررسی وشناخت عوامل جذب وپرورش و رشد و تغییر جایگاه شخصیتهایی که جاسوس بودند بپردازند و شبکه تاریخی اپوزسیون برانداز در مراکز حساس را شناسایی واقدامات لازم در راستای جلوگیری از استحاله وبراندازی نرم را به نحو احسن که مورد انتظار مردم است براورند.

حسین پائین محلی ، پژوهشگر و فعال فرهنگی - استان گلستان - گرگان

انتهای پیام/

نظرات

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد

پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد

© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.