به گزارش گلستان ما ؛ این بانو صاحب دو فرزند پسر 8 و 5 ساله بود و حالا قرار بود با هزاران امید و آرزو سومین فرزندش که دختر بود را به دنیا هدیه کند که متاسفانه عمر مادر به دنیا نبود .

در تماسی که با "شوهر" داغدار مرحومه داشتیم ، به خبرنگار گلستان ما گفت :

از ساعت 7:30  صبح روز عمل دیدم مدام از بیمارستان با باجناقم که دکتر بود تماس می گیرند که مریض تان را به بیمارستان بیاورید ، گویا "رحم دچار چسبندگی" بوده و این موضوع را خانمم ، خواهر خانمم و باجناقم می دانستند اما من تا آن روز از این موضوع اطلاعی نداشتم .

حتی از اینکه اولین زایمان در آن روز متعلق به همسرم بود تعجب کردم که بعدا فهمیدم که تیم پزشکی متوجه شده بودند که "عمل سختی" در پیش دارند لذا خواستند که بدون عمل قبلی و با انرژی کامل سر عمل حاضر شوند .

پزشک مخصوص همسرم به همراه یک دکتر مجرب دیگر با تیم ماهر و امکانات مجهز برای این عمل آماده شده بودند و این تعجبم را بیشتر کرد ، بعد از یکی دو ساعت دیدم رفت و آمد افراد مختلف از پزشک و پرستار و خدمه و ... به درون اتاق عمل بیشتر و عجولانه تر شده و مدام دستگاه های جدید به داخل اتاق عمل می برند .

بعد از چند ساعت خودمان استرس گرفتیم که واقعا چه خبر است که نهایتا به ما گفتند بیمارتان دچار ایست قلبی شده و از طرفی می گفتند باید خون o منفی تهیه کنید چون خون زیادی ازش رفته است .

در چنین مواقعی احتمال داده می شود که بر اثر اشتباهی یکی از رگهای اصلی در حین عمل پاره شده باشد که تا غروب 23 واحد خون به او تزریق شد، اما نتوانست کارساز شود و ضریب هوشی زیر 3 رسید تا اینکه گفتند فوت کرده است .

او که شاغل یکی از سازمانهاست می گوید : حالا با چه روحیه و امیدی سه فرزند 8 ، 5 ، نوزادم را بزرگ کنم در حالیکه تمام خاطرات عمرم در یک لحظه به خاک سپرده شده است .

در گزارش بعدی به سراغ مسئولان بیمارستان فسلفی و دانشگاه علوم پزشکی خواهیم رفت تا این موضوع را از آنها جویا شویم .

انتهای پیام /