1396-06-09 12:33
1327
0
43456
برادر شهید رکن‌آبادی:

علی رغم تأکیدات رهبری، دولت مدعی است راهکار حقوقی برای پیگیری فاجعه منا وجود ندارد

عید قربان سالروز فاجعه‌ای است که جهان اسلام را داغدار کرد و شهید غضنفر رکن‌آبادی، سفیر ایران در لبنان یکی از شهدایی است که در فاجعه منا به آرزوی دیرینه‌اش رسید و دعوت حق را لبیک گفت.

به گزارش گلستان ما به نقل از صبح توس؛ روز عید قربان سالروز فاجعه‌ای است که جهان اسلام را داغدار کرد؛ فاجعه منا که طی آن دو هزار و 431 نفر در جهان اسلام به مقام والای شهادت رسیدند و با وجود گذشت دو سال هنوز بالغ بر 427 پیکر مفقود است.

شهید غضنفر رکن‌آبادی، سفیر ایران در لبنان بود که در سرزمین منا برای اجرای رمی جمرات حضور داشت و به علت بی کفایتی آل سعود در مدیریت مناسک حج دعوت حق را لبیک گفت؛ در آستانه شهادت شهید رکن آبادی گفت‌وگویی با مرتضی رکن آبادی، برادر این شهید صورت گرفته که مشروح آن به شرح زیر است:

لطفا مقدمه ای درباره خانواده پدری و خاستگاه فکری شهید بفرمایید:

شهید غضنفر رکن آبادی در سحرگاه یکم فروردین ماه 1345 همزمان با اذان صبح در اولین روز بهار و در یک خانواده مذهبی در شهر مقدس قم به عنوان اولین فرزند خانواده پای به عرصه وجود نهاد. به گفته پدر و مادر، ایشان از همان سنین کودکی رفتارش با افراد هم سن و سال خود بسیار تفاوت داشت. اهل تفکر و مطالعه بود. بیشتر وقت خود را صرف نیکی کردن به اطرافیان می کرد. چهره جدی و نگاه نافذش از همان اوایل کودکی بخوبی او را از دیگران متمایز میکرد و اغلب بستگان و فامیل را تحت تاثیر قرار میداد تا جایی که همه فامیل آینده ای متفاوت از دیگران را برای او پیش بینی میکردند.

خانواده پدری شهید رکن آبادی به طور کل متشکل از چهار  فرزند پسر و چهار فرزند دختر است که شهید رکن آبادی فرزند ارشد خانواده بود. از ایشان سه فرزند دختر نیز به یادگار مانده است( زهرا، فاطمه و ریحانه).

از سالهای کودکی و نوجوانی با برادران گرامیتان بفرمایید و اینکه چطور به سمت فعالیت های انقلابی متمایل شدند؟

شهید رکن آبادی از همان زمان کودکی به دنیا اعتنایی نداشت. اهل درس و مطالعه و عبادت بود. اشتیاق زیادی به مسجد رفتن داشت. کمک کردن به اولیا در امور خانواده از ویژگیهای بارز او بود. کارهای محوله را همیشه به دقت و درستی انجام می داد. از حدود 15 سالگی نماز شب میخواند. همیشه به همسایگان و دوستان کمک میکرد. 12 سالگی او با پیروزی انقلاب اسلامی همزمان بود. در همان سنین در صحنه های تظاهرات فعالانه ظاهر میشد.

حضور در بسیج را به عنوان رسالت انقلابی خویش قلمداد میکرد و بیشتر ساعتهای روز را در دوره جوانی در بسیج می گذراند. نگاه تکلیف گرای شهید رکن آبادی به مسئولیت انقلابی خود از او عنصر  موثر و فعالی در جامعه، مدرسه و محله ایجاد نموده بود. تلمذ نزد اساتید اخلاق یکی  از رویه های ایشان بود.

برای اولین بار در سن 15 سالگی عازم جبهه های جنگ شد و همیشه با وجود حضور در جبهه به گونه ای برنامه ریزی میکرد که هیچ گونه افت تحصیلی در مسیر تحصیلاتش رخ ندهد چه در ایام دبیرستان و چه در ایام دانشگاه؛ و این روند تا پایان دفاع مقدس ادامه داشت. آخرین باری که از جبهه باز میگشت همزمان با اجرایی شدن آتش بس میان ایران و عراق بود.

ایشان در چه سالی وارد دانشگاه شدند و دوران دانشجویی و مراحل تحصیل شان چگونه گذشت؟

شهید رکن آبادی در سال 1364 از طریق آزمون در دانشگاه امام صادق (ع) پذیرفته شد. در حالیکه امکان ادامه تحصیل او در دانشگاههای مشهور کشور وجود داشت اما اشتیاق فراوان او به تحصیل در حوزه علوم دینی و علوم انسانی او را بسوی دانشگاه امام صادق(ع) کشاند. همیشه از تحصیل در این دانشگاه ابراز رضایت میکرد. حضور در دانشگاه امام صادق (ع) زمینه ساز آشنایی او با انقلابیون و تفکرات انقلابی و ارتباط گیری وی با مبارزین برجسته انقلابی زمان خود و از جمله شیخ سعید شعبان، سید عباس موسوی ( دبیر کل سابق حزب الله) و ... شد. اگرچه شهید بعنوان یک  دانشجو لازم بود تا بیشتر وقت خود را صرف تحصیل علم کند ولیکن با وجود صرف وقت و انرژی بسیار در حوزه های دیگر همواره دانشجوی ممتاز دانشگاه نیز بود.

زمینه های علاقمندی شان به فعالیت در وزارت امور خارجه از چگونه تکوین یافت؟

تحصیل در رشته علوم سیاسی و معارف اسلامی دانشگاه امام صادق(ع)( مهرماه 1364) فرصتی شد تا او با نهضت های اسلامی بصورت عمیق تر آشنا شده و با اهتمام فراوان در کنفرانسهای قدس که در تهران برگزار میشد شرکت نماید. تسلط او به دو زبان انگلیسی و عربی( درکنار زبان ترکی که از همکلاسی هایش در دانشگاه آموخته بود) و اشتیاق او به جهاد بسرعت او را در صف حامیان جدی مقاومت فلسطین و لبنان قرار داد و اشتیاق او به جهاد در راه خدا سبب شده بود تا وی جزء دوستان بسیاری از مبارزان فلسطینی و لبنانی گردد. ارتباط با شهید سید عباس موسوی( دبیرکل سابق حزب الله)، سید حسن نصرالله، شیخ سعید شعبان و .... از همان  اوان جوانی برای او میسر شد. در این مسیر نیز پیشنهاد همکاری در وزارت امور خارجه به او داده شد و شهید از همان اوایل ورود به این وزراتخانه همواره به عنوان یک عنصر کلیدی ادای تکلیف نموده است. بیهوده نیست که سید حسن نصرالله در مراسم خداحافظی او در شورای حزب الله گفته بود که طی 30 سال گذشته که ما با رکن آبادی آشنایی داریم او همواره حامی حزب الله بوده است و ما او را عضو حزب الله میدانیم در حالیکه در آن زمان( دو سال قبل از شهادت) رکن آبادی فقط 24 سال سابقه خدمت در وزارت خارجه را داشت و البته شهید رکن آبادی همواره به این همراهی خود با حزب الله می بالید.

اهم فعالیت های  وشرح خدمات ارزشمند شهید رکن آبادی در دوران حضورشان در لبنان  و سوریه را بیان کنید؟

نفرت عمیق و جدی از صهیونیسم جهانی و رژیم اشغالگر قدس برای او که هم مطالعات نظری درباره چگونگی شکل گیری ایده آن داشت و هم با حضور در مصر و سوریه و لبنان از نزدیک با جنایات این رژیم نژادپرست آشنا شده بود سبب شده بود تاهمواره در کنار مجاهدان فلسطینی و لبنانی مانند  یک سرباز در صف مبارزه حضور داشته باشد و به افشای ماهیت ضدبشری آن بپردازد و آرزوی اضمحلال آن را به عمل نزدیکتر سازد. هنوز تکرار عبارت سیدحسن نصرالله که می گفت اسراییل مانند خانه عنکبوت سست است از زبان او با آن لبخند پرمعنا تداعی میشود، هیچگاه بیاد نداریم که از هیمنه و کبکبه اسراییل و امریکا چیزی گفته باشد. انگار او به قدرت ایمان و امداد الهی از سویدای وجودش ایمان داشت و وعده های الهی را در بیش از سه دهه حضورش در جبهه های مختلف از دفاع مقدس تا سوریه و لبنان به عینه دیده بود.

نمایندگان جنبش حماس و جهاد اسلامی در تهران همواره از دوستان صمیمی او بودند که در کنار آنها همواره احساس شعف میکرد و خود را در مبارزه می دید و لذا در حوزه مقاومت اسلامی در لبنان مانند عضوی از مقاومت تلاش می کرد. بیهوده نیست که خالد قدومی نماینده جنبش حماس در تهران در جملات بلندی او را این گونه معرفی می کرد: "شهید دکتر غضنفر رکن آبادی دوستدار فلسطین و مقاومت بود و به همین خاطر سفارت جمهوری اسلامی ایران در بیروت را به خانه امنی برای فلسطینیان و رهبران مقاومت تبدیل کرده بود. ایشان نزد فعالان و رهبران مقاومت فلسطین و بویژه حماس شخصیت و چهره ای شناخته شده و محبوب بود. شهید رکن آبادی شخصیتی فعال و خدوم و طرفدار وحدت اسلامی و شجاع و مدافع سرسخت آرمان فلسطین بود و مبارزان فلسطینی و گروههای مقاومت هیچ گاه جانفشانی ها و خدمات ایشان را به مقاومت از یاد نخواهندبرد."

از دغدغه ها و دلمشغولی های برادرتان درباره مقاومت اسلامی لبنان و فلسطین و جهان اسلام بگویید:

به رغم حضور بسیار نزدیک ایشان در لایه های موثر مقاومت به واسطه مسئولیت های سیاسی هیچ گاه از نقش خود در تحولات منطقه چیزی نمی گفت و عاشقانه از  مجاهدتهای  مومنانه حزب الله و سپاه قدس در تحولات منطقه میگفت. هنوز تعریف های بلند او از مجاهدتهای خالصانه سردار همدانی، سردار اسدی، سردار شاطری، عماد مغنیه را بخاطر دارم و هیچ گاه از خود نپرسیدم در این میان شما در کجای ماجرا قرار دارید.

شهید رکن آبادی عرصه دیپلماسی را عرصه مبارزه با ظلم و استکبار میدید و با تمام وجود تلاش می کرد با بهره گیری از همه ظرفیت های خود از مظلومین دفاع نماید همین امر سبب شده بود تا دیپلماتهای کشورهای دیگر او را مردی سرسخت و جدی بدانند. العربیه در اوایل جنگ سوریه آنگاه که شهید رکن آبادی در ابتکار عملی دیپلماتیک طی نشستی در منزل خود سفرای سوریه و روسیه را برای مواجهه موثر  با معارضین سوری فراخوانده بود در تحلیلی از او چنین یاد کرد: غضنفر و اسد هر دو به معنای شیر هستند و به تحقیق رکن آبادی از حامیان سرسخت بشاراسد می باشد.

در نگاه شهید غضنفر رکن آبادی از منظر اندیشه و عمل ولایت فقیه را چگونه ترسیم می کنید در حالی که از ایشان به عنوان یک دیپلمات انقلابی و ولایتی نام برده می شود؟

شهید رکن آبادی انسانی ولایتمدار و ولایت پذیر  بود و کلا نقشه و مسیر زندگی او بر اساس قرب و رضای الهی و اجرای فرامین حضرت آقا تنظیم شده بود به گونه ای که تمام برنامه های زندگی شهید و اهداف و فعالیت های وی گام به گام بر مبنای نیازهای کشور و مطالبات مقام معظم رهبری شکل می گرفت. ولایتمداری شهید رکن آبادی همیشه نه فقط در مقام گفتار که در عمل متجلی می شد. همواره خود را سرباز جان برکف ولایت می دانست و تمامی سخنان ایشان در مجالس مختلف منطبق با فرمایشان مقام معظم رهبری بود و همواره تلاش می کردند که در سایه فرمایشات حضرت آقا حرکت کنند، نه یک گام جلوتر و نه یک گام عقب تر. همیشه از اطرافیان خود می خواست که پیرو خالص ولایت باشند و در همه حال حامی رهبر باشند و این موضوع در وصیتنامه ایشان کاملا برجسته می باشد بطوری که این موضوع در اولین بند وصیت نامه شهید رکن آبادی در کنار آرزوی ایشان برای شهادت درج شده است و از تمامی بستگان درخواست کرده است که از مسیر التزام عملی به  ولایت فقیه خارج نشوند.

ولایتمداری شهید رکن آبادی در زمان امام راحل نیز قابل ذکر است که پس از فرمان امام مبنی بر تشکیل بسیج انرژی بسیار زیادی را در این راه گذاشت تا جایی که پس از سالها بعنوان یک دیپلمات مطرح در قضایای بین المللی همواره به بسیجی بودن خود افتخار می کرد و البته بسیجی بودن او در عرصه دیپلماسی به این معنا بود که در هر میدان و عرصه ای که به تخصص و توانمندی او نیاز بود خالصانه حضوری فعال و موثر می یافت و نمونه بارز آن نیز زمان جنگ 33 روزه حزب الله است که در آن زمان که رکن آبادی یک دیپلمات بود اما بسیجی وار سوار بر موتورسیکلت عملیات امداد رسانی ( دارو، غذا و ...) به لبنان را هدایت می کرد.

رکن آبادی که در طول سالهای دفاع مقدس دوشادوش سایر رزمندگان برای تحقق فرمان های امام راحل تلاش کرده بود در سالهای اخیر نیز از هیچ تلاشی برای تحقق فرمایشات حضرت آقا مضایقه و فروگذار نکرد.

در روزهای پایانی زندگی خود تا شهادت نیز همواره تاکید بر مسیر روشن ولایت داشت و آخرین پیامی که همگان از او شنیدند همان پیام مقام معظم رهبری به کنگره حج بود که شهید رکن آبادی آن را با آن لحن کوبنده قرائت کرد و خاری در چشم مستکبرین شد.

ازایشان درباره  مساله شهادت سخن و یا گفته ای به یاد دارید؟

شهادت در راه خدا همواره یکی از آرزوهای ایشان بود. در مدتی که در حج حضور داشتند در تماس های اینترنتی با فرزندان برخی شهدا برای آنان نوشته بود که دعا کنید تا من هم به پدران شهید شما ملحق شوم. در طول سالهای پس از جنگ همواره حسرت میخورد که چرا باید از رفقای شهید خود بازبماند.

گویا ایشان در دوران مختلف خدمت مورد سوء قصد تروریستها قرار گرفته بود درباره این موضوع هم بفرمایید:

نخستین بار که از برنامه ریزی ترور شهید رکن آبادی آگاهی یافتم سال 1378 بود که در یکی از سایت های غربی او را بهمراه شهید عماد مغنیه بعنوان Wanted (تحت تعقیب) اعلام کرده بودند. سالهای سال بود که برای ترور او برنامه ریزی کرده بود اما تقدیر و مشیت الهی بر خدمت بیشتر او به محرومان مستضعفان تعلق گرفته بود. شهید رکن آبادی در طول مدت حضور خود در سوریه و لبنان که جمعا چیزی حدود 15 سال می شود از ترورهای بسیاری گریخت اما تنها یک یا دو بار عملیات های ترور ایشان رسانه ای شد که آخرین تروری که ایشان از آن نیز جان سالم بدر برد عملیات تروریستی ای بود که زیر نظر بندر بن سلطان رییس وقت سرویس امنیتی سعودی در حمله به سفارت جمهوری اسلامی ایران در بیروت در سال 1392 رخ داد که طی آن بیش از 20 نفر و از جمله رایزن فرهنگی( شهید انصاری) و همسر یکی از دیپلماتها ( شهیده رقیه حسین زاده) و تعدادی دیگر از کارکنان لبنانی سفارت بهمراه تعدادی از عابران محلی به شهادت رسیدند.

از آخرین حج شهید و واپسین صحبتهایی که شما با ایشان داشتتید بفرمایید:

از ماهها قبل از موسم حج از او خواسته شده بود که بعثه مقام معظم رهبری را در موسم حج همراهی کند. هشدارهای زیادی از اطرافیان و بویژه از سوی من در خصوص خطرناک بودن سفر به کشور عربستان سعودی به وی داده میشد اما او همواره می گفت امروز حضور در این جبهه برای من تکلیف است. او سراسر عمر خود را در جبهه های مختلف سپری کرده بود و حضورش را در موسم حج سال 94 در راستای وظایف دینی و سیاسی اش ارزیابی می کرد. همواره آروزی شهادت می کرد همچنانکه این آرزو اولین بند وصیت نامه وی بود.

آیا پیکر مطهر شهید رکن آبادی  دو بار توسط سعودی‌ها مورد کالبد شکافی قرار گرفت؟

پس از نبش قبر و بیرون آوردن پیکر شهید رکن آّبادی برای انتقال به تهران دو برادر دیگر بنده که برای این کار به عربستان رفته بود متوجه وجود جای برش بر روی پیکر می شوند و سعودی ها اعلام می کنند که این برشها برای نمونه برداری صورت گرفته است. پس از انجام مراحل قانونی برای انتقال پیکر شهید به تهران دوباره این پیکر مورد کالبد شکافی سعودیها به بهانه پروتکل های بهداشتی قرار می گیرد و مغز، کلیه ها، کبد و تمامی امعا و احشای وی تخلیه می گردد تا جایی که پزشکی قانونی جمهوری اسلامی ایران به همین دلیل نتوانست علت شهادت و زمان شهادت برادرم را مشخص کند. سوالی که برای ما وجود دارد این است که چرا شهید رکن آبادی تنها کسی بود که پیکرش به این صورت مورد کالبد شکافی و سرقت اعضا قرار گرفت؟!

فرضیه زنده بودن شهید رکن آبادی در روز فاجعه منا چقدر محتمل است؟ درباره علت  دقیق شهادت نتیجه قطعی حاصل شده است؟

برخی از مسئولان ارشد کشوری در سخنرانی خود به زنده بودن شهید رکن آبادی بعد از جنایت منا اشاره داشته اند. درباره علت دقیق شهادت هم با توجه به تخلیه کامل امعا و احشای بدن و مغز متاسفانه بررسی های پزشکی قانونی در داخل کشور در خصوص علت شهادت و زمان شهادت ایشان به نتیجه نرسید. پیکری که تحویل ما شد حدود 50 روز از دفن آن می گذشت و تغییرات زیادی در آن رخ داده بود به همین دلیل و نبود امعا و احشای دیگر متاسفانه کار درباره زمان و علت شهادت نافرجام ماند.

از حج 94 و فاجعه منا  آنچه حاکمان وهابی بیت‌الله الحرام با ضیوف‌الرحمان کرده‌اند چه تعبیری دارید ؟

سحرگاه دوم مهر سال 94 بود که همراه با سایر حجاج از مزدلفه وارد سرزمین منا شد و در همان لحظات آغازین صبح عازم رمی جمرات شد اما در صحنه سازی و برنامه ریزی صورت گرفته توسط صهیونیست های سعودی گرفتار شد، همانهایی که بارها و بارها اقدام به ترورش کردند که حمله به سفارت جمهوری اسلامی در بیروت و شهادت 28 تن و مجروح ساختن دهها تن دیگر تنها یک نمونه آن است. حدود ساعت 12 ظهر بود که از فاجعه منا توسط تلویزیون آگاهی یافتم و از همان لحظه اول به خانواده ام گفتم " حاجی را بردند" . من اطمینان داشتم که سعودی ها از فرصت حضور رکن آبادی در خاک عربستان سعودی به سادگی نخواهند گذشت و این موضوع را بارها و بارها به ایشان گوشزد کرده بودم اما هر بار ایشان به من گفته بود که برای من حضور در ایران،‌ لبنان، عربستان و ... یک معنا دارد. او به هدفش فکر می کرد که خدمت به اسلام بود و نهایت مسیرش که همیشه آرزوی آن را داشت( شهادت). دولت سعودی از ساعتهای اول فاجعه منا نسبت به سرنوشت برادرم ابراز بی اطلاعی میکرد تا جایی که حتی اعلام رسمی هم کردند که ایشان وارد خاک سعودی نشده است در نهایت هم جنازه ای را تحویل دادند که حدود 60 روز از دفن آن می گذشت. بنظرم این قضایا باید اتفاق بیفتد تا تداعی گر ظلم ظالمان در عصر عاشورا باشد. دنیا امروز در عصر فرهنگ و تمدن  باید شاهد این ظلم ها و ستم ها باشد تا آنچه در تاریخ عاشورایی میخواند را بتواند تا حدی درک کند.

دولت جمهوری اسلامی چگونه می تواند به احقاق حقوق شهدای منا عمل کند؟

بنظرم احقاق حقوق شهدای منا در همان چند مطالبه ای که حضرت آقا فرمودند خلاصه و به اکمال می رسد. عذر خواهی سعودی ها از ملت های مسلمان، تشکیل کمیته حقیقت یاب، پذیرش مسئولیت فاجعه منا از سوی سعودی ها، احقاق حقوق شهدا و ... مواردی هستند که بنا به فرمایش مقام معظم رهبری باید پیگیری شوند اما تا به امروز که حدود 2 سال از این جنایت هولناک در منا می گذرد متاسفانه شاهد فراموشی این فاجعه از سوی مسئولانی هستیم که در این امر مسئولیت دارند. مسئولان ابراز میدارند که هیچ راهکار حقوقی برای پیگیری فاجعه منا وجود ندارد در حالیکه پیگیری حقوقی این فاجعه یکی از مطالبات حضرت آقا در این خصوص است.

در پایان اگر خاطره ویژه  و خواندنی از شهید عزیز دارید که بیان بفرمایید؟

هر لحظه حضور در نزد شهید برای من خاطره است چرا که هیچ گاه کلام غیرسودمند از ایشان نشنیده ایم و لحظه و گفتار و رفتار وی برای بنده درس آموز بوده است. روزی که در حال عزیمت به لبنان به عنوان سفیر تام الاختیار جمهوری اسلامی ایران بود اطمینان داشتم که ایشان شهید خواهد شد بنابراین عکسی را به نیت شهادتش با ایشان گرفتم اما پس از بازگشت از ماموریت حدود 5 ساله از سفارت لبنان با خود اندیشیدم که او چگونه و در کجا شهید خواهد شد؟  شهادت در راه خدا همواره یکی از آرزوهای ایشان بود و من به هر حال خوشحالم که خداوند مزد تلاشها و زحمات ایشان را داد و در بهترین لباسها و در بهترین مکانها او را میهمان عرش کبریایی خود ساخت.

گفت‌وگو از سعیده حیه در

انتهای پیام/

نظرات

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد

پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد

© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.