1396-02-10 08:43
1219
0
38446
طنز/ به قلم وحید حاج سعیدی:

به شما رأی خواهم داد، شما خودتان را اذیت نکنید!

شرح حالی از ارائه خدمات متنوع از سوی کاندیدای شورای شهر و ریاست جمهوری به مردم در آستانه انتخابات این روزها دیدن دارد...

به گزارش گلستان ما به نقل از طوبی گلستان؛ وحید حاج سعیدی فعال فرهنگی در یادداشتی به صورت طنز چنین آورده است:

 صبح که از خواب بیدار شدم، طبق معمول تلویزیون را روشن کردم. استاد شجریان با چند نفر از دوستان خنیاگر در حال بداهه نوازی و اجرای تصنیف «ای شادی آزادی» بودند و آلات و ادوات موسیقی هم بدون محدویت و سانسور نمایش داده می شدند.

لباس پوشیدم و به سمت نانوایی راه افتادم. هوا گرگ و میش بود. کارگران شهرداری در حال شستن درب منازل و تابلو و کرکره مغازه ها بودند. عده ای نیز با وسواس خاصی مشغول وجین و جمع کردن علف های هرز اطراف گل های زنبق و درختچه های سیکاس بلوارها بودند.

به نانوایی رسیدم. شاطر با خوشرویی جلو آمد و سلام و خوشامد گفت و بعد از تحویل نان تا سر کوچه مرا همراهی کرد. عطر نان در خیابان پیچید. تعداد کنجد های روی نان از سنگریزه های آسفالت خیابان هم بیشتر بود. در راه چندین تاکسی جدید هیبریدی که هنوز بوی نویی می دادند جلوی پایم ترمز کردند و با خوشرویی درخواست کردند تا مرا به منزل برسانند ولی عذر خواهی کردم و پیاده روی صبحگاهی در هوای پاک شهر را ترجیح دادم.

بعد از صرف صبحانه در حال پوشیدن لباس بودم که صدای دینگ دینگ پیامک گوشی توجه مرا به خود جلب کرد. از آنجا که ارسال پیام های تبلیغاتی ممنوع است، پیامک را باز کردم.

 پیامک از بانک بود. مشتری فرهیخته و گرامی ، درخواست وام شما واصل گردید. جهت دریافت وام یک صد میلیونی با کارمزد نیم درصد عدد یک، وام دویست میلیونی با کارمزد نیم درصد عدد 2 ، وام سیصد میلیونی، با کارمزد نیم درصد  عدد سه ، وام چهارصد میلیونی با کارمزد نیم درصد عدد چهار را به همین سرشماره ارسال نمائید و در صورت نیاز به وام های میلیاردی و بالاتر یک تک پا تا بانک تشریف بیاورید. من اصلاً تقاضای وام نکرده بودم. می خواستم صفحه گوشی را ببندیم که انگشتم به صورت اتفاقی روی عدد یک رفت. بلافاصله پیامک بعدی رسید. مشتری گرامی وام  شما آماده گردید. جهت دریافت وام به صورت نقدی در منزل عدد یک و در غیر این صورت شماره کارت را ارسال نمائید.

برای رفتن به اداره آماده شدم. به پارکینگ رفتم . ماشین با اولین استارت روشن ولی صدای خفیفی از موتور شنیده شد. درب پارکینگ را باز کردم. عده ای در حال پیاده کردن یک خودرو از روی جرثقیل بودند.

 از آنها خواستم خودرو را مقابل درب پارکینگ پیاده نکنند تا بتوانم عبور کنم. مسئول گروه جلو آمد و با لبخند گفت: مامور نامحسوس خدمات پس از فروش شرکت ما گزارش داده که احتراق در سیلندر شماره سه خودروی شما کمی با تاخیر انجام شده است. لطفاً وسایل شخصی تان را از داخل خودرو بردارید. این هم سوئیچ ماشین جدید! در ضمن شما به کارتان برسید ما خودمان ماشین را برای اسقاط می بریم و درب پارکینگ را هم می بندیم! 

در راه اداره رادیوی ماشین را روشن کردم. من رای می دهم ، تو رای می دهی...  آقا بخدا ما هم برای شما رای می دهیم. شما این قدر خودتان را اذیت نکنید!

انتهای پیام/

نظرات

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد

پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد

© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.