1397-09-13 07:02
3027
4
59245
به قلم حسین پایین محلی؛

تاملی بر فولکلوریک جلین(1)

صدر تاریخ ما ذیل تاریخ غرب است.این یکی از مهمترین نکات اندیشه ای بود که از حکیم انسی برای ما به یاد گار مانده.درست زمانیکه غرب باانقلاب صنعتی مواجه گشت.

به گزارش گلستان ما، شرق به تعبیر یکی از متفکرین درتعطیلات تاریخی به سر میبرد.دوران انتهایی قاجار باچنان بحران ملی جامعه ایرانی رامواجه کرد که دراثنای پایانی قجرها ودرجنگ جهانی قریب به 11میلیون ایرانی به دست انگلیسیها کشته شدند وتاچند سال پیش باسانسور تاریخی مواجه بودیم وهولوکاست واقعی ایران بود.دراین برهه تا پهلوی دوم شاهد تاراج میراث فرهنگی از کتابهای دستخط تا گنجهای بزرگ بودیم که چگونه سرمایه ملی راازکشور باهمکاری ماسونها وبهایی ها وغربزده ها به غرب بردند وبازماندگان انها به ساختار زدایی از جامعه ایرانی وساختار زایی غربی پرداختند

در چنین وضعیت تاریخی شاهد مرگ بسیاری از زبانها وگویش ها ولهجه ها واداب ورسوم در سراسر جهان من جمله فرهنگهای محلی در تاریخ جغرافیایی کشورمان بودیم

باوجود این دربین همین غربزده ها کسانی در باب فرهنگ ایرانی دست به قلم بردند ودراصطلاح کوشیدند تافرهنگ های محلی رامورد پژوهش قرار دهند.پژوهشگرانی چون صادق هدایت،احمد شاملو وپورداوود باوجود غربزدگی ومخالفت بااسلام به نام ایرانی گری به عنوان اولین افرادی بودند که درحوزه فولکلوریک این سرزمین درعصر جدید دست به قلم بردند.

وبه همین ترتیب از تاریخ نویسی تا فرهنگ عامه ونهایتا تاریخ محلی وفولکلوریک منطقه ای افراد زیادی به پژوهش پرداختند

انقلاب اسلامی طلیعه دار بیداری تاریخی ایران گشت و بعداز انقلاب پژوهشکده ها وفرهنگستانها وگروه های مطالعاتی بسیاری درباب فولکلوریک ومطالعات فرهنگی منطقه ای فعال شدند.

در گلستان شخصیتهایی چون مسیح ا...ذبیحی،اسدا...معطوفی،و پژوهشگران دیگری چون غلامرضا خارکوهی،رحمت ا...رجایی،کریم ا...قائمی،محمد انصار،گوهری راد،و....درحوزه هایی چون تاریخ منطقه،تاریخ معاصر،شخصیت شناسی معاصر،اعم از گلستان شناسی وگرگان شناسی دست به قلم بردند ومقالات وسخنرانی ها وکتابها ومجلات ونهایتا سمینارها ودانشنامه گلستان رارقم زدند.حرکت در مسیر تاریخ مکتوب شهرستانها نیز ادامه یافت وگلستان شناسی از حوزه کلان به حوزه خرد تر وشهرهایی چون کردکوی شناسی با اثاری از قربانعلی جعفری،محمدزمان رضایی و....حرکت کرد

این جریات امروز درحوزه های مختلف درسطح استان پژوهشگران رابه تحقیق درباب موضوعات فرهنگی مرتبط بامنطقه یا زادگاه خود ترغیب نموده است.جلین شناسی یامطالعات فرهنگی جلین نیز بعد از انقلاب به خصوص دهه 70 با حرکتهایی آغاز شد.

کسانی اگر چه اقداماتی انجام دادند امافاقد روش شناسی ای بود که باید لحاظ می شدوبه عبارتی بیشتر جنبه علاقه شخصی بود.در پایان دهه 70 حقیر به اتفاق دوستانی چون دکتر حسن مدرس زاده،رمضانعلی مدرس زاده ،محمد علی پایین محلی،دکتر علی عربمفردوبرخی دوستان دیگر انجمن شعروادب مهر جلین راتاسیس کردند ویک مجموعه شعر هم بانام جوانه ها درهمان بازه زمانی چاپ گردید.

شکل گیری دفتر دانش،هیات اندیشه ورز جوانان انقلابی وبنیاد مطالعاتی جلین شناسی ازفعالیت های بعدی بود که شکل گرفت.

بنیاد مطالعاتی جلین شناسی تاکنون بیش از سی مقاله درباب جلین شناسی تولید کرده که به زودی جلد اول که شامل تعدادی از مقالات ،عکس واسناد راشامل می شود چاپ خواهد شد.در کنار تولید مقالات وچاپ کتاب نشست های تخصصی بابرخی از پژوهشگران منطقه،گعده های فکری از جمله فعالیتهای دیگر این گروه می باشد.اما فولکلوریک مقوله ای است که باید به ان توجه کرد ودراین نوشتار درحد توان به ان اشاره خواهد شد

فولکلور کلمه ای فرانسوی است که به فرهنگ عامه ترجمه شده وشامل باورها اعم از قصه ها،ضرب المثل ها،اشعار،موسیقیهای محلی وبرخی اداب ورسوم واعتقادات می شود.

طبیعتا برخی از قصه ها وموارد اشاره شده ریشه درفرهنگ ملی دارد(چون شاهنامه) وممکن است در فرهنگ بومی معادل سازی شده باشد ویارنگ وبوی محلی گرفته باشد.برخی از فرهنگ عامه هم بین فرهنگهای محلی مشترک است وباکمی تفاوت درخرده فرهنگها نقل میشود.

به عنوان مثال درمنطقه ماوقتی فصل چینش میوه فرا می رسید قدیمیها چند میوه رابرسرشاخه درخت میگذاشتند ونمی کندند ودراصطلاح می گفتند درخت قهر می کند وسال بعد خست میکند وبارش کمتر میشود.ویاوقتی درخت بار نمیداد باتبری سراغ او می رفتند وباچند تبر زدن درخت راتهدید میکردند ویک واسط می آمد ودرخت راضمانت میکرد که درسال بعد جبران کند.این باور دربین برخی استانهای همجوار با ما چون خراسان وسمنان ومازندران باتفاوتهای جزیی نقل شده.

جلین به عنوان یک روستا طبیعتا به عنوان یک منطقه که دارای فرهنگ عامه خاص باشد نبوده لذا درذیل فرهنگ استرابادی یا گرگانی تعریف می شده.

به عبارتی یک روستا درمنطقه شرق مازندران بوده که طبیعتا انچه به عنوان فرهنگ عامه در شرق مازندران وجود داشت درجلین نیز بین مردم ساری وجاری بوده اما وقتی مردمی چندین دهه یاصده دریک جغرافیایی مشترک زندگی کنند و به نوعی موقعیت جغرافیایی انان طوری باشد که به قول برخی حکم پل بین دومنطقه راداشته باشند طبیعتا برخی واژگان ،مفاهیم،اصطلاحات و ارزشها واعتقادات مشترک وخاص ان محیط توسط مردم دربافت تاریخی خویش تولید می شود.به این معنا ماشاهد صور فرهنگی هستیم که پیشتر دربرخی مقالات به انها به شکل خاص پرداخته شد.مثلا حمام،مسجد،کشتی،وقف،قنات،نحوه یاریگری، و....که به شکل نوشتارهای مستقلی روایت شده است.

دراین نوشتار درحدبضاعت به چند مورد اشاره خواهد شد تادرفرصتی دیگر بیشتر به موارددیگر بپردازیم.

1_زیر لته نقی بردنش:برای کسانی که مرده اند به کار می رود.چراکه زیر لته(باغ) نقی ارامستان شهر قرار دارد.2_پایین کل رضا(یا پایین کاه ریزا):اشاره به بخشهای منتهی به شمال جلین از جاده مزار بهشت رضای جلین که دوگونه تلفظ میشود که اشاره شد.

3_غلام آباد 4_مخابرات5_خط حسن اباد6_حجت اباد7_پایین محله8_تازیک محله9_لته تازیکیها10_چاه بالا.11_خط پایین جلین.12_اندروا(اول توسکستان)13_باغ سرهنگ.14_اکبریارقلی.15سرعلی اباد.16ابشار باقراباد.17_قنات دولنگه18_قنات داوودا20_قنات 21_تپون علی22_مسگر محله

اینهااسامی مکانها ومناطق مختلف جلین است که قبل از شهر شدن مردم در گفتگوی روزمره استفاده میکردند وگاه برای ادرس دادن به انها استناد میکردند.

طبیعتاممکن است تعداد این اسامی زیاد باشد وماتنهامن باب مثال به اینهااشاره کردیم.

2_مفاهیم:علاوه بر مکانهایی که قبلا توسط افراد نامگذاری شده بود وقبل از تبدیل به شهر باان عناوین شناخته وخطاب می شدند باید اشارتی به برخی مفاهیم ویاسنتها شود.مفاهیم یا سنتهایی که در استراباد یاگرگان بود ودرجلین نیز طبیعتاوجود داشت. شوپا: برای کشاورزی در شب جهت محافظت از زمین در کومه یا تلار که توسط چوب ساخته میشددصورت میگرفت،شونشینی: که به هم نشینی دوستان درشبها اختصاص داشت .کریپ: به دوستانی که به دلیل رابطه عمیق مثلاهزینه ختنه سورانی فرزند دوست خانوادگی شان را برعهده میگرفتند.یاریگری:در کشاورزی وساخت خانه کمک دسته جمعی به همدیگر وگردش برای همه.قرض گیران:قبلا در جامعه های کوچک به دلیل کم بود منابع همسایه ها از هم وسایل زیادی قرض میگرفتند.

1

خیلیهادر روستا شیر را دراصطلاح راژی میدادند وماست وپنیر می زدند ویا سرکه می ریختند ویا برخی که در قدیم سردابه داشتند در سردابه مواد خوراکی متنوعی راقرار میدادند.انار شاندن:درفصل پاییز واغاز مهر که انارها باد پاییز خوردند انار ترشها رابرای ناردنگ وترشی میکندند ودراصطلاح چون این کار جمعی انجام می شد به ان انار شاندن میگویند ویا درزمانیکه کشت پنبه زیاد بود غوزه کشیدن جمعی رسم بود.دراینجاباید به چند مقوله دیگر اشاره کرد: یکی اینکه برخی وصیت میکردند مشهد دفن شوند وبعداز سالشان استخوان انهارامشهد میبردند که الان قریب به دودهه است این سنت متروک شده.دوم لقب گذاری :درمحیطهای کوچک عمدتا افراد رابالقب میشناسند که ممکن است خوب(مثلا نوعی اضافه بنوت که طرف رابانام پدرش میشناسند) یابد باشد.همینطور باید به این مقوله اشاره کرد که در جلین همدیگر رادر اصطلاح "وچه عامو"( پسر عمو) صدامیزنند(درنوده ملک بزرگتر را دایی صدامی زنند) وبزرگتر را با عمو خطاب میکنند درحالیکه در نظام شهری با کلماتی چون اقا/خانم...صدامیزنند.تا دو دهه پیش درجلین سنت بافندگی بسیار مرسوم بود وهنوز درجلین یک نفر خانم هست که بر سنت گذشتگان کار ریسندگی وبافندگی میکند که با شدت مدرنیسم ومصرف زدگی فرهنگ تولید بلعیده شد.دهخدادر فرهنگ لغت ذیل کلمه جلین به ان اشاره میکند.

همچنین جلینیها از گذشته تابستانها درجنگل توسکستان اتراق میکنند اگرچه قبلا در قرن اباد کوچشان را میبردند که بعد از یک اتفاق ناگوار کوچشان رابرای همیشه به توسکستان در تابستان تغییر دادند.همچنین قبلا بیشتر امام زاده خدیجه می رفتند .

علاوه بر موارداشاره شده باید به وجود ساختار ایلیاتی در جامعه سنتی وکوچک جلین اشاره کرد که شامل 4طایفه بزرگ پایین محلی ها،عربها،تازیکیها وایزدیها می شود که البته دربعداز انقلاب با مهاجرت برادران شاهکویی وسیستانی ساختار جمعیتی از حیث کمیت وکیفیت تغییر کرد وامروز بااتکا به جمعیت قریب به یک دهه تبدیل به شهر شده.اما درقدیم که روستابوده هرچند وقت یکبار یک نفر به عنوان کدخداانتخاب میشده است.

طبیعتا چنین جامعه ای(روستایی)نیازهای خاص خود راداشت واز درون این مطالبات تامین میشد.به عنوان مثال درحوزه شکسته بند وبه تعبیر علمی وامروزی ارتوپد زنده یاد علی اصغر عمو بود که بهترازهردکتری شکستگی یا در رفتگی راتشخیص می داد ومعالجه میکرد.یا درحوزه دعانویسی سنتی مرحوم غلامحسین پایین محلی وبعدا ملامحمود پایین محلی به سرکتاب پرداخت که هنوز هم درقید حیات است.

دعانویسی ریشه درسنت اسلامی دارد وبه عنوان یکی ازشاخه های علوم غریبه مورد توجه بوده این سبک از دعانویسی به استناد کتاب مجمع الدعوات بوده که کاملا مورد تایید علما وقابل استناد به روایات دینی است.

جادارد به حس نوستالژیک وارکائیستی که مردم درقبال برخی دراین 50سال داشتند اجمالا اشاره ای شود.

1

دو برادر ابوالقاسم و حاج شیخ جعفرمدرس زاده قریب ۴۵ سال عهده دار شرکت تعاونی خواروبار فروشی بودند که در مرور حافظه تاریخی شهروندان جلین از این دو نفر به خوبی یاد میکنند و آنها را افراد خیرخواه و کار راه اندازی می دانستند.صفهای طولانی که مردم کوپن به دست درانتظار گرفتن شکر و چای زرد وکله قند وروغن نباتی در کنار هم صحبت میکردند.

همینطور مغازه حاج ولی ا...مردمومن که به عنوان اولین مغازه در جلین از قبل انقلاب محل مراجعه بود و خاطرات بسیاری را در ذهنها ثبت کرده است

باید این حال خوشی راکه مردم باان به گذشته می روند در حال تقویت کرد تا سرمایه اجتماعی برای ایندگان حفظ شود وشاهد گسست اجتماعی وگسیختگی فرهنگی نباشیم

این نوشتار را باچند شعر کوتاه به پایان می رسانیم وامیدواریم درفرصتی دیگر درباب برخی مناسبتهای مهم درسال چون ماه رمضان ،محرم،نوروز وبرخی اداب ورسوم چون عزاوعروسی(که باید یادی از مرحوم حاج آقاعباس میربهبهانی کنیم که تقریباقبل از فوتش همه جلینیها واکثر گرگانیها راایشان عقد کرد وبیش از 50سال عاقد بود) وامثال ان بپردازیم.

3_ علاوه بر برخی اصطلاحات ،مکانها،مفاهیم وسنتها باید به برخی اشعار یا انچه در انجا به عنوان یک سنت جاری است اشاره شود که دراینجا به عنوان حسن ختام این نوشتار می آید:3_1:از این ره می روی راه جلینه/سر راهت درخت نار شیرینه/درخت نارشیرنم چله کرده/منو از عشق او دیوونه کرده!3_2_انار جلین/هست چه شیرین/بشکن وببین!

انتهاي پيام/

نظرات

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد

پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد

© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.