1393-06-24 05:58
2483
0
2812
یادداشت به قلم معصومه شفیعی ؛

ما و شروع دانشگاه / دانشگاه کارخانه آدم سازی

مدت زمان زیادی از ورودت به دانشگاه نمی گذرد که فکر می کنی یک جای کارت می لنگد و بعد شاید تصمیم بگیری بدون هیاهوی خوابگاه،  دور از چشم همه هم اتاقی های مچ گیرت،  لنگان لنگان داخل محوطه دانشگاه بگردی و لنگ کارت را پیدا کنی.

به گزارش گلستان ما به نقل از قابوس نامه ، سر در دانشکده ها را که می بینی یاد حرف های حضرت آقا(امام خامنه ی) می افتی که می فرمایند:”نشاط علمی را در دانشگاه ها حفظ کنید” وناخودآگاه به این فکر می کنی ماشاءالله این همه نشاط در دانشگاه ها،  از زد و خورد های سیاسی بگیر تا نیمکت های زوج شده داخل محوطه؛ ولی اگر کمتر به پای لنگت فشار بیاوری و شانس یارت باشد روی نیمکت خالی بنشینی و مجال به ذهنت بدهی،  می فهمی که ایشان حق دارند. اینجا نشاط هست زیادم هست! ولی نشاط بدون علم. اینجاست که می فهمی چقدر دیر به حرف های حضرت آقا رسیدیم … که البته برایت تازگی هم ندارد.

از سر کلاس رفتن فقط نوشتن جزوه به کارت می آید که آن را هم می توان آخر سال با کپی به دست آورد. نمی دانی شاید حس مطالبه گری نداری یا اصلا منتظری استاد این حس را در وجودت ایجاد کند، برایت انگیزه بیافریند، دانسته های تو را به چالش بکشاند و در آخر نمره ات را بر اساس مطالبه گری هایت بدهد نه صرفا جزوه های کپی زده آخر سال.

قانع نمی شوی هنوز باید روی نیمکت بنشینی ، ناسلامتی به تو میگویند دانشجو دانش را بجوی! شاید از آن دسته دانشجویانی باشی که مطالب کتاب های درسی ات را مغایر با افکار دینی و مذهبی ات می دانی: پدیده های تصادفی، نظم به تصادف ساخته جهان، سردر گمی بین کلاس فیزیک و اندیشه  و در نهایت تقسیم بندی علم به اسلامی و غیر اسلامی … و چون مطالبه گری هایت کلاس علمی را به کلاس دینی تبدیل می کند و شاید چون نمی توانی اثبات کنی علم آمده تا در خدمت دین باشد نه اینکه آن را نفی کند؛ حوصله بقیه افراد کلاس را سر می بری  و سکوت می کنی و خاموش می شوی  و بسنده می کنی به همان جزوه های پایان ترم.

ولی انگار لنگ کارت به اینجا ختم نمی شود وشاید سیستم ورود و خروج دانشگاه ها حس راحت طلبی را در تو قوی ساخته است.

به قول یکی که می گفت: سیستم ورود به دانشگاه مثل قیف است از آن جهت که ورودی اش تنگ و خروجی اش گشاد است. و باز به قول عزیزی که می گفت: بعد از آن همه سختی برای ورود آمدیم خوابگاه ، همانطور که از اسمش پیداست باید بخوابیم و راحت باشیم!

خب این هم نظریه ایست که تا حالا جواب داده است ، اما مگر نه اینکه به قول امام خمینی(ره): “دانشگاه کارخانه آدم سازی است” . و مگر نه ایکه قرار است افراد همین نیمکت های جفت شده  یا همین نیمکت های تنهای من و امثال من، استادان، نویسندگان و مدیران فردا بشوند؟!

اینجاست که باز شرمنده حضرت آقا می شوی و این نشاط را موکول می کنی به زمانی که بتوانی حرفی برای گفتن داشته باشی. از نیمکت بلند می شوی، لنگان لنگان حرکت می کنی و انگار لنگ کارت هنوز برجاست. از محوطه  دانشگاه که خارج می شوی حتما داری به این فکر می کنی که اگر در مقام دانشجویی نتوانی کاری بکنی، نشاط علمی ایجاد کنی، ساخته نشوی، در مقام استادی درست می شوی مثل جنس های بی ارزش چینی؛ انگار دانشگاه های ما جنس چینی تولید می کنند با این تفاوت که کارخانه هایش در ایران است.

با خودت لبخند تلخی می زنی و شاید می روی کاری بکنی…

نویسنده :معصومه شفیعی عضو شورای مرکزی قرارگاه سجیل بسیج دانشجویی

نظرات

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد

پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد

© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.