1393-12-05 14:54
2848
1
10968
گفتگو با نویسنده کتاب «ناودارهای گمیش تپه» ؛

خزین: مردم روح مطالعه را از دست داده اند/ ارشاد برای کمک به نویسندگان گام بردارد

گلستان مهد نویسندگانی است که شاید کمتر به معرفی آنها پرداخته شده باشد ، نویسندگانی که همچون کتاب در دنیای امروز مهجور مانده اند.

به گزارش گلستان ما به نقل از قابوس نامه، عبدالرحمان خزین یکی از این نویسندگان است که تجربه سالیان سال پرواز خود در آسمان و زندگی پدر بر روی دریا را به رشته تحریر در آورده است.

در ادامه گفتگوی خبرنگار قابوس نامه با این نویسنده ترکمن را می خوانید.

لطفا خودتان را معرفی کنید و در مورد شغلتان بگوئید:

عبدالرحمان خزین هستم متولد ۱۲ بهمن ۱۳۲۷بندرترکمن، تحصیلات ابتدایی و دبیرستان را در مدرسه هدایت بندرترکمن بپایان رساندم و برای شغل خلبانی که رشته مورد علاقه ام بود به تهران رفتم، ولی در آزمایش پزشکی بخاطرمشکل گوشم رد شدم و به ناچار به خدمت سربازی رفته و پس از خدمت مجددا در امتحان خلبانی شرکت کردم و مجددا رد شدم. سپس برای شغل مورد علاقه دیگرم که تئاتر بود رفتم و پس از امتحان ورودی در اردوگاههای کشور قبول شدم و زیر نظر مربیان فرانسوی دوره کوتاه تئاتر را دیده و به مدت چهار سال در اردوگاههای رامسر و شهسوار کار کردم ، تا اینکه مجدا آگهی استخدام هواپیمایی ملی ایران ( هما) را دیدم و پس از از ۶ سال فارغ التحصیلی در آن امتحان شرکت کرده و قبول شدم و از سال ۵۲ تا ۸۲ بمدت ۳۰ سال در هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران کار کرده و پس از ریاست ایستگاه های کرمان- آتن-و عشق آباددر سال ۸۲ بازنشسته شدم.

1
لطفا کمی در مورد فعالیت های فرهنگی خود توضیح دهید.

پس از بازنشستگی تصمیم گرفتم که به منطقه[استان گلستان] بیایم و از تجربه ها و مناطقی که دیده ام برای هم استانی هایم بنویسم، ولی چون ارتباط با کشوره های آسیا میانه ادامه داشت خواستم، از چگونگی زندگی و آداب اجتماعی آن مناطق نیز بنویسم و برای همین موضوع قبل از آمدن به منطقه در دانشگاه آزاد رشته مترجمی زبان روسی امتحان داده و قبول شدم و در ۶۰ سالگی لیسانس آن را گرفتم و پس از آن در سال ۸۶ به شهرستان گنبد آمدم. ابتدا شروع به نوشتن خاطرات کودکی به صورت شعر ترکمنی نموده و پس از آن به ترجمه اشعارشعرای ترکمنستان پرداختم و در اواخر هم گوشه ای از خاطرات خودم را در کتاب خاطرات هواپیمایی و خاطرات پدرم را که دریانورد بود در کتابی بنام (( ناودارهای گمیش تپه)) نوشتم.

پس غیر از داستان شعر هم میگویید، لطفا در این مورد هم توضیح دهید.

بله ولی اشعار ترکمنی است، اغلب در مقایسه زمان گذشته و حال و یا از خاطرات خودم در دوران خدمت هواپیمایی، چون من اکثرنقاط دنیا را دیدم و یکی از اشعارم، اشاره به آن نقاط دارد و می گویم، که اگر مارکوپولو ، از ونیز تا پکن را در ۸ ماه رفته، بنده آن فاصله را با هواپیما ۸ ساعته رفته ام.

کمی در مورد سایر آثارتان بگوئید.

سایر اشعارم را در کتاب” بولگ اوبه” به چاپ رسانده ام در سال ۱۳۸۷ و پس از آن دوکتاب از اشعار شاعران ترکمنستان به چاپ رساندم [که] هردو در سال ۱۳۸۸ بود و همانطوریکه قبلا اشاره کردم یک کتاب هم راجع به خاطرات هواپیمایی است که جنبه طنز دارد.

2
شنیده ایم در مورد دفاع مقدس هم شعر سروده اید میشود کمی در این باره توضیح دهید؟

بلی، من خودم از خانواده شهدا هستم، برادر کوچک من در عملیات والفجر ۴ در سال ۶۲ در مریوان شهید شدند، دو شعر به زبان ترکمنی گفتم ، یکی در باره دهه ی فجر که بنده آن زمان در کوران مبارزات انقلابی انقلاب در تهران بودم و در تمام اعتصابات و راهپیمایی ها شرکت داشتم و در هواپیمایی هم نماینده واحد خودمان در شورای انقلاب هواپیمایی بودم.

شعر دوم هم که ترکمنی است راجع به ۸ سال دفاع مقدس که اشاره ای دارد به شرکت تمام مردم در دفاع از مملکت از بچه دبستانی گرفته که پول قلک ها را به جبهه می فرستادند تا پیرزن ۸۰ ساله که تمام سرمایه اش که فقط یک مرغ بوده را به جبهه داده است.

آخرین کتابی که نوشته اید چه عنوانی داشت؟ اگر ممکنه در این خصوص نیز توضیحاتی بدهید.

در سال ۱۳۹۲ به چاپ رسید که راجع به خاطرات پدرم بود، پدرم دریانورد بود، و در دریای خزر تا سال ۱۳۲۰ دریا نوردی می کرده، درزمانی که بچه بودم پدرم همیشه از دریا و دریا نوردی صحبت میکرد، از خاطرات دریانوردی و طوفانهای سهمگین دریا و شهرهایی و آدمهایی که دیده بود برایم  می گفت.

دیدم حیف است که آن خاطرات برای همیشه از بین برود و پس از بازنشستگی به فکر نوشتن خاطرات پدرم افتادم و پس از ملاقات با دریانوردانی که هنوز زنده بودند و یا با خانواده آنها که فوت کرده بودند، شروع به نوشتن کردم و پس از چند سال تلاش موفق شدم مجوز چاپ آن را گرفته و دراواسط سال ۹۲ در تهران به چاپ رساندم.

کتاب دیگری هم در دست چاپ دارید ؟

فعلا خیر، ولی تصمیم دارم عاقبت ناودارهای گمیش تپه را بنویسم.

به عنوان یک نویسنده و شاعر چه موانعی را بر سر راه نویسندگان و شاعران می بینید؟

مانع اصلی عدم استقبال مردم از کتاب است واقعا مردم کتابخوان نیستند و برای کتاب پول خرج نمی کنند، زمانی که در سال ۸۷و۱۳۸۸کتاب چاپ کردم قیمت کتاب ۱۰۰ صفحه ای ۲هزار تومان بود ، کسی نمی خرید ولی برای روسری و کیف دستی زنانه که ماهانه مدش عوض میشود ۴۰ تا ۵۰ هزار تومان می دادند.

به نظر شما چگونه میشود این موانع را بر طرف کرد؟

حالا که مردم روح مطالعه را از دست داده اند، دولت و وزارت ارشاد کاری کنند که تعدادی از کتابها را خریداری نموده و به مدارس هدیه کنند تا یک مقداری به نویسندگان کمک شود.

نظرتان را در مورد فرهنگ مطالعه و کتابخوانی بفرمائید؟

باید بچه ها را از دوران کودکی به کتاب و کتابخوانی عادت دهند، در عین حال که اسباب بازی می خرید، کتاب هم جزء خریدهای آنها باشد. من خودم در دوران کودکی کتابی نبود که نخوانده باشم، از کتابهای پلیسی که در قطعه جیبی چاپ میشد تا نویسندگانی مانند ارنست همینگوی، بالزاک و نویسندگان روس را خوانده ام.

در پایان اگر مطلب نا گفته ای باقی مانده بفرمائید؟

فقط  به بچه ها بها بدهند ، از کتابهای نویسندگان منطقه استقبال کنند همیشه برای بچه ها تلویزیون روشن نماند- کتاب هم در ساعاتی از روز در اختیارشان بگذارند – نقاشی کنند، خطاطی کنند.
با تشکرو سپاس از شما که وقتتان را در اختیار ما گذاشتید؟

مصاحبه از :سید علی کریمیان

انتهای پیام/

نظرات

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد

پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد

آتا

با سلام دم این آقا سید کریمیان گرم از لحاظ وحدت عملی در گنبد ثابت کرد نفر اوله با مصاحبه های قشنگ وکاملش فضای فرهنگ و ادب گنبد را دارد تغییر می دهد . دست مریزاد باید گفت همچنین به رسانه وزین شما که تحولی در استان محسوب می شود . خدا حافظ همه شما باشد(آتابای از گنبد)

0
0
پاسخ
1393-12-06 05:15

© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.