گلستان نام جدید سرزمین تاریخی است که در طول تاریخ و تا سده هفتم هجری به نام ایالت گرگان و از آن پس تا آغاز سده دهم به نام استرآباد و در نوشتههای دوران اولیه اسلامی به نام (جرجان) و از اسفند 1316 گرگان نامیده شده است.
به گزارش گلستان ما به نقل از نیلکوه ، این استان تا سال 1376 بخشى از استان مازندران بود، اما در آن سال بهصورت استانى مستقل درآمد و شهرستان گرگان بهعنوان مرکز آن برگزیده شد.
بر اساس آمارنامه سال 1385 مساحت این استان 20195 کیلومترمربع است و جمعیت استان بر اساس آخرین برآوردها و سرشماری انجامشده در سال 85، 1617087 نفر که عبارت از 795126 نفر شهری و 819584 نفر روستایی و 2377 نفر غیر ساکن و عشایر هستند.
استان گلستان دارای 13 شهرستان به نامهای آققلا، گرگان، گنبدکاووس، بندر ترکمن، رامیان، آزادشهر، کردکوی، بندر گز، علیآباد کتول، کلاله، مراوهتپه، گالیکش و مینودشت و دارای ۲۵ شهر به نام های آزادشهر، آققلا، انبار آلوم، اینچهبرون، بندر ترکمن، بندر گز، خانببین، دلند، رامیان، سرخنکلاته، سیمینشهر، علیآباد، فاضلآباد، کردکوی، کلاله، گالیکش، گرگان، گمیشان، گنبدکاووس، مراوهتپه، مینودشت، نگینشهر، نوده خاندوز و نوکنده و ۲۳ بخش و ۵۳ دهستان است.
بیشتر شهرهاى کنونى استان از دیرینگى چندانى برخوردار نیستند و از بزرگ شدن روستاها به وجود آمدهاند و به عبارتى روستا شهر به شمار مىآیند. بااینهمه، شهرهاى گرگان و گنبدکاووس ریشه در تاریخی دارند.
روستاهاى استان گلستان بهصورت متمرکز و نزدیک به هم هستند. این روستاها در راستاى جادهها و رودها بهصورت طولى و در بخشهاى کوهستانى بهصورت پلهاى هستند. روستاییان براى ساختن خانههاى خود، بسته به محیط جغرافیایى که در آن به سر مىبرند، از سنگ و چوب و آجر بهره گرفتهاند و داشتن سقف شیروانى در آنها بسیار دیده مىشود.
پس از انقلاب اسلامى، بیش تر این روستاها داراى راه ارتباطى مناسب و شبکهى آب، برق و ارتباط از راه دور شدهاند. روستاییان بهکار کشاورزى، باغداری، دامپروری، زنبوردارى، پرورش کرم ابریشم، صنایعدستی، ماهیگیرى و پرورش ماهى مىپردازند و برخى از آنها نیز در کار جنگلدارى به سازمانهاى مربوطه یارى مىرسانند.
پیشینه تاریخی
پیشینه تاریخی این سرزمین به 7 هزار سال پیش و در غار کیارام واقع در روستای (فرنگ) بخش گالیکش به دوران پارینهسنگی بر میگردد.
پژوهشهاى تازه نشان داده است که منطقهى گرگان از 6 هزار سال پیش تمدن پیش از آریایىها را در خود جایداده بوده است. کهنترین آثار دورهى نوسنگى ایران از غار کمربند و غار هیتو در نزدیکى بهشهر پیدا شده است.
این آثار از آشنایى مردمان آن زمان به سفالگرى، هنر بافتن، اهلى کردن جانورانى مانند بز کوهى و ساخت ابزارهاى سنگى صیقلى حکایت دارد. کاوشهاى تورنگتپه، در نزدیکى گرگان، نیز نشان داده است که این منطقه داراى روستاهاى پر جمعیت، سفالگرى انبوه و شبکهى آبیارى کشاورزى بوده است و دیرینگى آن دست کم بهاندازهٔ شهر سوخته در سیستان است.
نام این سرزمین در سنگنوشتههای هخامنشى، از جمله سنگنوشتهی داریوش در بیستون، بهصورت ورگانه و در نوشتههای پهلوى بهصورت گورکان آمده است. تاریخنگاران یونانى از آن بانام هیرکانى یادکردهاند.
پدر داریوش هخامنشى زمانى فرمان روای این منطقه بوده است. اسبسواران گرگانى همواره مورد توجه هخامنشىها بودند و داریوش برخى از گرگانىهاى دلاور را در سپاه جاویدان وارد کرد.
مىگویند شهر باستانی استرآباد را خشایار شاه به یادبود زن یهودى خود، که او را استر (ستاره) نام نهاده بود، ساخت. در زمان اردوان دوم اشکانى (128-124 پیش از میلاد) هیرکانى و کارمانیا (کرمان) زیر فرمان خاندان گودرز بود و جانشینان گودرز تا سدهی دوم پس از میلاد به طور مستقل آن را اداره کردند.
این سرزمین خوش آب و هوا از آرامشگاههای بهارى و تابستانى شاهان اشکانى بود. در همین دوران بود که ساختن دیوار بزرگ گرگان، که نابه جا به سد سکندر شناخته مىشود، آغاز شد تا از یورش هونها به خاک ایران جلوگیرى کند.
کار ساختن این دیوار، که درازاى آن را از 155 تا 170 و گاهى 300 کیلومتر نوشتهاند، در دورهى ساسانى نیز پیگیرى شد و مىگویند که انوشیروان به بازسازى آن فرمان داد. در همین دورهی ساسانی بناهاى محکمى در مرز و در جایجای منطقه براى پایدارى در برابر یورشگران ساخته شد.
پس از برآمدن اسلام، این منطقه به سال 35 قمرى خراجگزار عربهاى مسلمان شد. در روزگار سلیمان بن عبدالملک، یزید بن مهلب ولایت گرگان را به سال 98 قمرى فتح کرد و شهر جرجان را کنار رود گرگان بنا کرد که از آن پس کرسى ولایت جرجان شد.
این شهر در سدهى 3 و 4 هجرى بسیار آباد شد و در روزگار فرمان روایىهاى مستقل ایرانیان به زیر فرمان ساسانیان درآمد. سپس گاهى در دست آل بویه و گاهى سامانیان بود تا این که آلزیار بر آن جا دست یافتند و به آبادى آن کوشیدند. (توجه داشته باشید شهر جرجان در یورش مغولها ویران شد و شهر کنونى گرگان، که زمانى استرآباد نامیده مىشد، با شهر جرجان ارتباطى ندارد و شهرى نوبنیاد به شمار مىآید.)
خاندان آلزیار شناختهشده ترین فرمان روایان این منطقه هستند که از آغاز سدهى چهارم (316 قمرى) تا میانهى سدهی پنجم (435 یا 441 قمرى) در منطقهى گرگان، طبرستان و گیلان فرمانروایى کردند و گاهى تا رى، اصفهان، همدان و دینور را نیز در فرمان خود داشتند.
مرداویج، بنیانگذار این دودمان، ریشهى خود را به شاهان گذشتهى ایران مىرساند و در سر داشت بغداد را به چنگ آورد و پادشاهى ایرانیان را بار دیگر بنیان گذارد. بااینهمه، نه تنها او بلکه فرمان روایان پس از او نیز نتوانستند به چنین آرزوهاى بزرگى دست پیدا کنند و سلجوقیان به فرمانروایى آنها پایان دادند.
قابوس بن وشمگیر، شناختهشده ترین فرمانروایان آلزیار است که آوازهی دانشدوستیاش باعث شده بود بزرگانى چون ابوریحان بیرونى و ابنسینا بهسوی گرگان بروند. بیرونی برخى از پژوهشهاى خود را در پیرامون شهر گرگان انجام داد و نخستین کتاب مهم خود، به نام آثارالباقیه عن قرون الخالیه، را به نام قابوس نوشت.
از خود قابوس کتابى با نام قابوسنامه برجاى مانده است که از آثار ادبى و اخلاقى مهم ایران به شمار مىآید. بناى برج قابوس، در شهر گنبدکاووس نیز بهفرمان او ساخته شده است که بزرگترین بناى آجرى جهان به شمار مىآید.
جغرافیا و آب و هوا
در محدوده جغرافیایی ۵۴ درجه تا ۵۶ درجه طول شرقی و ۳۶٫۳۰ تا ۳۸٫۱۵ عرض شمالی و در بین استانهای مازندران، سمنان و خراسان شمالی قرار دارد.
این استان به دلیل جایگاه جغرافیایى ویژهى خود از آب و هواى گوناگونى برخوردار است. بخشى از رشتهکوه البرز شرقى از غرب بهسوی شرق استان کشیده شده که گرایش زیادى بهسوی شمال شرقى دارد و رفتهرفته از بلندى کوههاى آن کاسته مىشود. شاهوار با بلندى 3320 متر از سطح دریا، که بلندترین قلهى استان است، در جنوب غربى استان جاى دارد.
در پایه این بلندىها، بهویژه در جنوب و شرق استان، کوهپایههایى از رسوبهاى دانهریز و دانهدرشت دیده میشود که سفرههاى آب زیرزمینى فراوانى را در خوددارند و بهصورت چاه و قنات از آنها بهرهبردارى مىشود. بخش زیادى از پهنهى استان گلستان بهصورت جلگه است.
در بخش جلگهاى دو گونه آب و هوا دیده مىشود. بیش از 3/2 این جلگه آب و هواى خشک و نیمهخشک دارد که هر چه بهسوی شمال و مرز ترکمنستان نزدیک مىشویم بر خشکى آن افزوده مىشود. 3/1 دیگر، که مانند نوارى سبز بین بخش کوهستانى در جنوب و بخش خشک و نیمهخشک در شمال جاى گرفته است، آب و هواى معتدلى دارد و از نظر کشاورزى بسیار پر بازده است. بیشتر شهرها و روستاهاى استان نیز در این ناحیهى سرسبز جاى گرفتهاند.
دو تودهى هوا در تعیین آب و هواى استان نقش مهمى دارند. تودهى شمالى از سیبرى به استان وارد مىشود و طى پاییز و زمستان با ریزش برف در بلندىهاى جنوبى و باران در کوهپایهها و نوار معتدل میانى همراه مىشود. تودهى دیگر، تودهى غربى از اقیانوس اطلس و دریاى مدیترانه سرچشمه مىگیرد و در زمستان به بارندگى و در تابستان به افزایش رطوبت و شرجى شدن هواى استان مىانجامد.
بنابراین، بیشترین بارندگى در ماههاى زمستان و کمترین آن در ماههاى تابستان دیده میشود. بااینهمه، نیمهى شمالى استان، بخش نیمهخشک و خشک، از کمترین بارندگى بهرهمند است و به دلیل تبخیر زیاد آب، زمینهاى شور و کم بازده نیز بسیار دارد.
آب استان
میزان بارندگى در استان گلستان هر چند از دو استان شمالى مازندران و گیلان کمتر است، اما نسبت به استانهای دیگر بسیار بهتر است و میانگین بارش سالانهى آن 3 برابر میانگین بارش سالانه کشور است.
مجموع حجم آبهاى سطحى و زیرزمینى استان بیش از 2400 میلیون مترمکعب است که 52 درصد آن را آبهاى سطحى و 48 درصد آن را آبهاى زیرزمینى تشکیل مىدهند.
آبها سطحى در بیش از 40 شاخه رود جارى هستند که بیشتر آنها از جنوب به شمال و از شرق به غرب جریان دارند. رود اترک، گرگان رود و رود قرهسو، سه رود مهم استان گلستان هستند.
1- رود اترک: این رود از کوههاى هزار مسجد خراسان سرچشمه مىگیرد و نزدیک 120 کیلومتر آن، مرز آبى ایران و ترکمنستان را مىسازد. این رود سرانجام در خلیج حسین قلی به دریاى خزر مىریزد.
2- گرگان رود: این رود از دامنههاى شمالى البرز شرقى و دامنههاى غربى بلندىهاى خراسان سرچشمه مىگیرد و پس از گذشتن از شهرهاى گنبدکاووس و آققلا، در غرب روستاى خواجه نفس با تشکیل دلتاى بزرگى به دریاى خزر مىریزد. رودهاى کوچک زیادى، مانند زاو، دوغ، تیلآباد، رامیان و محمدآباد، به گرگان رود مىپیوندند و آن را رود بزرگى مىسازند. تا کنون سدهاى وشمگیر و گلستان 1 و 2، که هر سه از گونهى سدهاى خاکى هستند، روى این رود و شاخههاى آن ساخته شده است که در بهبود کشاورزى استان سودمند بودهاند.
3- رود قرهسو: این رود از کوههاى النگ در کوههاى البرز شرقى سرچشمه مىگیرد و رودهاى نومل، زیارت، گرماب دشت، ناهارخوران و چند رود کوچک دیگر به آن مىپیوندند و سرانجام به خلیج گرگان مىریزد.
استان گلستان به دلیل بارندگى مناسب از سفرههاى آب زیرزمینى سرشارى بهرهمند است. این آبها را از راه چاه و قنات به سطح زمین مىآورند یا خود بهصورت چشمه به بیرون راه پیدا مىکنند.
نزدیک 4 هزار چاه عمیق، 10 هزار چاه نیمه عمیق، بیش از 260 قنات و 384 چشمه در استان وجود دارد که از آب آنها براى کشاورزى، پرورش ماهى و آب نوشیدنى شهرها و روستاهاى استان بهرهبردارى مىشود.
از 3 تالاب مهم استان، تالاب آلماگل، تالاب آجىگل و تالاب آلاگل نیز در زمان پرآبى براى کشاورزى و پرورش ماهى بهرهبردارى مىشود.
کشاورزى و دامپروری
استان گلستان بیش از 600 هزار هکتار زمین، آبى و دیم، زیر کشت دارد. گندم، جو، پنبه و آفتابگردان از فراوردههاى کشاورزى اصلى این استان است. بیش از50 درصد از پنبه و 10 درصد گندم کشور از این استان بهدست مىآید. در سال کشاورزى 83-1382 یک میلیون و دویست هزار تن گندم در استان برداشت شد.
برنج، سویا، بادامزمینى، سبزىها، بهویژه خیار و کاهو، کلزا، زیتون و دیگر دانههاى روغنى نیز در استان کشت مىشود. بیش از 40 در صد دانههاى روغنى کشور از زمینهاى این استان بهدست مىآید و از این نظر رتبهى نخست را در کشور دارد. دامپروری هم به روش دیرین و هم به روش نوین انجام مىشود.
این استان داراى سرزمینهاى ییلاقى و قشلاقى مناسبى است ییلاقها در بخشهاى کوهستانى جنوب استان و قشلاقها در بخشهاى شمال و شمال شرقى هستند.
طایفههاى کرد بیشترین کوچ روندههای استان را مىسازند که بیشتر آنها از استان خراسان هستند. آنها همراه با دامداران سمنان و شاهرود قشلاق خود را در شهرستانهاى گنبدکاووس و کلاله مىگذرانند. بخش اندکى از ترکمنهاى استان نیز شیوهى کوچنشینی گذشتگان خود را نگهداشتهاند و در چادرهایى به نام آلاچیق زندگى مىکنند.
این کوچنشینان از دو طایفهى بزرگ ترکمن هستند: گوکلانها که در شرق گنبد تا مرز خراسان شمالى و یموتها که در غرب گنبدکاووس تا دریاى خزر دیده مىشوند. آنها در کنار گوسفندان خود به پرورش شتر نیز به شمار اندک مىپردازند.
پرورش ماکیان، بهویژه مرغ، پرورش کرم ابریشم و پرورش ماهى نیز در استان انجام مىشود. پرورش ماکیان در مرغدارىها نوین در جایجای استان انجام مىشود.
پرورش کرم ابریشم بیشتر در شهرهاى شرقى استان، بهویژه شهرستان مینودشت، دیده مىشود. نوغانداران این استان در سال 1384 بیش از 272 هزار کیلوگرم پیلهى کرم ابریشم بهدست آوردند.
ماهی گیری در خلیج گرگان و بخشهاى غربى دریاى خزر انجام مىشود و پرورش ماهى در دریاچههاى مصنوعى، که به آببند شناخته میشوند، در کنار رودخانهها و نیز دشتهایى که براى کشاورزى مناسب نیستند، بهویژه در بخشهاى شمالی شهرستان گنبدکاووس، انجام مىشود.
دو مرکز پرورش ماهیان خاویارى و یک مرکز پرورش ماهیان استخوانى در استان بهکار تولید بچه ماهى مىپردازند و این استان در تولید ماهیان گرمابى جایگاه چهارم را در کشور دارد. طرح پرورش ماهى قزلآلا در کشتزارها نیز در حال انجام است.
جنگل و منابع طبیعى
نزدیک 18 درصد از سطح این استان را جنگلها پوشاندهاند، اما چراى بیرویهٔ دامها، گسترش زمینهاى کشاورزى، برداشت بىرویه از جنگل، آتشسوزى و سیلابهایى که در این چندساله در استان رخ داد، آسیب زیادى به جنگلها استان وارد کرده است. بلوط، ممرز، راش، توسکا، لرگ و انجیلى از گونههاى درختى جنگلها استان هستند که از بلندى 300 مترى تا 2500 مترى رویش دارند.
در بلندى هاى بیش از 2500 متر نیز درختان سرو کوهى (اورس) بهصورت پراکنده دیده مىشوند. در بخشهایى بازسازیشدهی زمینهاى جنگلى، گونههایى از کاج و درختان میوهدار، مانند گردو و زیتون، نیز کاشته شده است.
نزدیک 50 درصد از سطح استان را مرتعها پوشاندهاند که دام داران کوچنده، روستاییان گلهدار و دامداران کوهستانى از آنها بهرهبردارى مىکنند. بیش از 73 درصد مرتعهاى استان از نوع فقیر، نزدیک 15 درصد متوسط و کم تر از 12 درصد از نوع خوب است.
سالانه بیش از 5/2 میلیون واحد دامى در مرتع هاى استان چرا مىکنند. چراى بىرویه آسیب زیادی به مرتعهاى استان زده و میزان مرتع فقیر را افزایش داده است. این در حالى است که مرتعها این استان گونههاى گیاهى باارزشى را در خوددارند.
مراکز دیدنى
استان گلستان به دلیل آب و هوا، پوشش گیاهى و پارکهاى طبیعى زیبایى، مانند پارک ملى گلستان، از مرکزهاى مهم گردشگرى ایران به شمار مىآید. برخى از مهمترین جاذبههاى گردشگرى استان به شرح زیر است:
1- پارک ملى گلستان
این پارک جنگلى کوهستانى در 55 کیلومترى شرق شهر گنبدکاووس جاى دارد و نخستین پارک ملى ایران به شمار مىآید. پهناورى آن بیش از 90 هزار هکتار است و چشمانداز جنگلى، آب و هواى خوشایند، چشمهها و آبشارها و گوناگونى زیستى آن گردشگران زیادى را بهسوی خود مىخواند.
2- پارک جنگلى ناهارخوران
این پارک در 5 کیلومترى جنوب شهر گرگان جاى دارد و از نظر آرامشگاهها، رستورانها، شبکهى آبرسانى بهداشتى و دیگر امکانات رفاهى از پارکهای شناختهشده و پرجاذبه براى گردشگران است. بیشتر مسافرانى که بهسوی مشهد مقدس مىروند، ساعتهایى را در این پارک مىگذرانند.
3- برج قابوس بن وشمگیر
این برج در سال 397 قمرى بهفرمان شمسالمعالى قابوس بن وشمگیر ساخته شد و اکنون در درون شهر گنبدکاووس جاى دارد. این برج با بلندى 60 متر بر بالاى تپهای ساختگی به بلندى 15 متر برپاشده است و بزرگترین بناى آجرى جهان به شمار مىآید.
4- آبشار لوه
این مجموعه آبشار در 25 کیلومترى شهر گالیکش، در میان درختان و کوههای غرب پارک ملى گلستان و در کنار روستاى لوه جاى دارد. بلندى برخى از آبشارهاى این مجموعه تا 15 متر هم مىرسد و حوضچههاى زیبا و خنک آن گردشگران بسیارى را در تابستان به خود فرامىخوانند.
البته از میان دیگرابشارهای این استان میتوان ابشارکرنگ کفتر.ابشارخان ببین وگول رامیان رانامبردکه ازمکانهای بسیار زیبای طبیعی این استان نام برد
5- مسجد جامع گرگان
بناى آغازین این مسجد به روزگار سلجوقیان بازمیگردد که تنها منارهاى از آن بناى آغازین برجاى مانده است. بازسازى و این بنا در دورهى تیمورى و صفوى ادامه یافته و در سالها کنونى نیز مورد توجه بوده است. کتیبههاى آجرى به خط کوفى، منارهاى از دوران سلجوقى، در و منبر چوبى منبتکارى شده، از جاذبههاى این مسجد باشکوه است.
نامآوران استان
1- ابوسهل عیسى بن یحیى مسیحى
به سال 388 قمرى در گرگان به دنیا آمد. او از پزشکان نامدار سدهى چهارم و پنجم هجرى به شمار مىآید. دو اثر شناختهشده به نامهاى المائه فىطب(در پزشکى) و فىعلوم طبیعى(در علوم طبیعى) دارد. مىگویند کتاب پزشکى او سرمشق ابنسینا در نگارش قانون بوده است.
2-ابوالقاسم حمزه بن ابراهیم السهمی
به سال 345 قمرى در گرگان به دنیا آمد و در سال 427 در نیشابور در گذشت. تاریخ جرجان یا معرفه علماء اهل جرجان شناختهشدهترین اثر اوست که زندگىنامهى 1194 تن از راویان حدیث از مردم جرجان و پیرامون آن را در خود دارد.
3- فخرالدین اسعد گرگانى
از شاعران داستانسراى سدهى پنجم هجری که داستان کهن ویس و رامین را به نظم درآورد. پیشینهى این داستان به زمان اشکانان مىرسد که بر سر زبانها افتاده بود. فخرالدین آن را به نظم درآورد و کار او را نخستین منظومهى عشقى مىدانند.
4- سید اسماعیل جرجانی
از پزشکان نامدار ایران در سدهى پنجم هجری و نویسندهى کتاب ذخیرهى خوارزمشاهى است. کتاب او را نخستین کتاب پزشکى مىدانند که به زبان فارسى نوشته شده است. اغراض الطب، التذکره الاشرفیه فى الصناعه الطبیه و یادگار از دیگر آثار اوست. به سال 531 قمرى درگذشت.
5- عبدالقاهر جرجانى
ادیب و زبانشناس و از پایهگذاران دانش معانى و بیان. اسرار البلاغه، اعجاز القرآن، دلائل الاعجاز و العوامل المائه (عاملهاى صدگانه) از آثار اوست.
6- شریف جرجانی
سید على بن محمد (816-740 قمرى) از متکلمان و فیلسوفان حنفى مذهب که شاه شجاع آلمظفر (حافظ براى او شعر سروده است) او را براى آموزش به شیراز فراخواند. امیر تیمور او را به سمرقند فرستاد، اما پس از مرگ امیر به شیراز بازگشت و در همان جا درگذشت. تعریفات جرجانى، ترجمان القرآن، امثله، صرف میر، صغرى و کبرى از آثار اوست.
7- شمسالدین محمد جرجانی
ادیب، نحوى و متکلم شناختهشدهی ایران و پسر سید شریف جرجانى که دو کتاب صغرى و کبرى را از فارسی به عربى ترجمه کرد. شرح ارشاد تفتازانى در نحو از دیگر آثار اوست. به سال 838 در شیراز درگذشت.
8- سید محمدباقر داماد (میرداماد)
فیلسوف و عارف دورهى صفویه که معلم ثالث (سوم) نام گرفت. ملاصدرا از شاگردان اوست. بیش از 50 کتاب دارد. شرق الانوار، صراط المستقیم، افق المبین، تقویم ایمان، حبل المتین و سدره المنتهى از آثار اوست.
9- میرفندرسکى
فیلسوفان و عارفان دورهى صفویه که با میرداماد، شیخ بهایى و ملاصدرا همدوره است. در روستاى فندرسک به سال 970 قمرى به دنیا آمد. او در حکمت طبیعى و ریاضى نیز دست داشته است. رساله الصناعیه و مقاله فى حرکت از آثار اوست.
10- مختومقلى فراغى
شاعر بزرگ ترکمن که شعرهاى او به چند زبان ترجمه شده است. آرامگاه او در روستای آقتوقای کلاله ساخته شده است.
دکتر عقیل تقوی پژوهشگر و استاد دانشگاه
© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
سلام دوست عزیزاستانمان باعث افتخار وسربلندیمان در کشورمان استجاذبه های طبیعی وگردشگری کتول-محمدرضاافرازkatoul-afraz.persianblog.ir