1401-11-11 05:37
2350
0
83291
وقتی خانواده‌ها راوی پیشرفت 44 ساله می‌شوند؛

سفر به مشهد از دیروز تا امروز

داستان سفر به مشهد از دیروز تا امروز و روایتی از پیشرفت 44 ساله در ایران ما و گلستان ما خواندنی است.

به گزارش گلستان ما، به قلم رضا جامی، اختلاف از زمین تا آسمان در یک سفر! آنهم در شرایطی که ایران قبل از انقلاب با آن همه درآمد و بدون دشمن، تهدید و تحریم و حالا در طول 44 سال انقلاب اسلامی در شرایط جنگ، تحریم و اغتشاشات به پیشرفت‌های قابل توجه رسیده است.

قصدمان سفر به مشهد بود، پس به خانم و بچه‌ها گفتم: زود آماده شوند تا ظهر از کلاله به سمت مشهد برای زیارت امام رضا علیه السلام، حرکت کنیم.

به سمت اتاق مادر رفتم و گفتم: مادر آماده باش که ظهر می‌خواهیم به سمت مشهد حرکت کنیم.

چند سالی است که پدرم به رحمت خدا رفته و ما به همراه مادر زندگی می‌کنیم.

وقتی به مادر گفتم قرار است ظهر به سمت حرم برویم، یک نگاه به من کرد و یک نگاه هم به عکس پدر مرحوم‌مان، و قطره اشکی گوشه چشمش را پر کرد.

گفتم: مادر چرا گریه می‌کنی؟

مادر گفت: یاد اولین سفر زیارتی خودم و پدرخدا بیامرزت افتادم.

گفتم: چه زمانی بود؟

مادر یک نگاهی به من کرد و گفت: تازه ازدواج کرده بودیم، کلاله آن‌وقت‌ها شهر کوچکی بود و فقط یک قسمت از یک خیابانش آسفالت بود و بقیه خیابان‌هایش همگی ماسه و خاکی بود و روستاها که اصلا برق نداشتند چه برسد به آسفالت.

گفتم: خوب، بعد؟

مادر گفت: آن‌وقت‌ها چون مسافرت رفتن یک کار پرهزینه و سختی بود به خصوص مسافرت راه طولانی، هر کسی که به مسافرت زیارتی می‌رفت، بعد از برگشت، فامیل و همسایه‌ها آنها را دعوت می‌کردند و خیلی‌ها هم برای زیارت قبولی به خانه آنها می‌رفتند و خلاصه یک مشهد رفتن مانند مکه رفتن الان بود.

تازه مکه رفتن هم کار ساده‌ای نبود و می‌توان گفت: کلا سفر رفتن با ماشین‌های عمومی شاید سالی یک بار برای آن هم برخی از خانواده‌ها اتفاق می‌افتاد و معدود افرادی بودند مثل خان‌ها و پولدارها که خودروی شخصی داشتند و همان‌ها هم معمولا سالی یک بار بیشتر راه دور به مسافرت نمی‌رفتند.

به مادرم گفتم: آن وقت راه دور کجا بود؟

مادرم گفت: تهران و مشهد هم آن زمان راه دور بود.

خلاصه مادر این را گفت و رفت تا وسایلش را آماده کند.

ظهر بعد از خوردن نهار به سمت مشهد مقدس حرکت کردیم.

مسافت کلاله تا مشهد حدود 500 کیلومتر است که این روزها بیشتر این مسیر چهاربانده شده و امکانات رفاهی و پمپ بنزین‌های زیاد در مسیر راه ساخته شده است.

در پلیس راه تنگراه که توقف کرده بودیم، مادرم گفت: این پلیس راه در زمان ما هم بود ولی الان خیلی ساخت و ساز در کنار جاده‌ها شده ولی زمان ما یک راه باریک بود که تا خود مشهد همه ماشین‌ها از همین راه باید رفت و آمد می‌کردند.

مادرم می‌گفت: اون زمان هر جایی نمی‌شد توقف کرد و اتوبوس‌ها مجبور بودند باک اتوبوس را در شهرهای اصلی پر کنند، چون که بین راه اصلا پمپ بنزین نبود و باید تا شهرهای بزرگ خودشان را می‌رساندند.

اذان مغرب به مسجد حضرت محمد رسول الله صلی الله و علیه و آله و سلم در ابتدای مشهد رسیدیم و بعد از خواندن نماز به سمت حرم حرکت کردیم.

ماشین را در پارکینگ زیر حرم پارک کردیم و با پله برقی به صحن پیامبراعظم صلی الله و علیه و آله و سلم وارد شدیم.

مادر و فرزندم تا وارد صحن پیامبر اعظم صلی الله و علیه و آله و سلم شدند، رو به حرم شده و سلام دادند.

مادر صحن پیامبر اعظم را که نگاه کرد رو به من کرد و گفت: یادت هست که بچه بودی و گم شده بودی؟

گفتم: بله مادر.

یادم آمد که چند باری با مادرم به زیارت رفته بودیم، آن‌هم نه زمان طاغوت، بلکه اوایل انقلاب بود.

خانه‌ها همه قدیمی و دور و بر حرم همه مغازه بود، آنهم شبیه به هم.

من که فکر کرده بودم راه را بلد هستم خواستم خودم به زیارت بروم که ناگهان متوجه شدم، ظاهرا گم شده‌ام.

خلاصه آن همه ساختمان‌های قدیمی و کهنه و کوچه‌های تنگ و کوچک، حالا جای خودشان را به مترو و خیابان‌های بزرگ و ساختمان‌های نو و جدید داده‌اند.

تازه دیگه از بوی نفت و بخاری نفتی و دود چراغ هم در مهمانسراها خبری نبود و بیشتر زائرین حتی می‌توانستند در زائرسراهایی که خود آستان رضوی ساخته بود اسکان کم هزینه بگیرند.

بعد از زیارت به سمت زائر شهر حرکت کردیم و شب را در زائر شهر که توسط آستان قدس رضوی برای رفاه زائرین ساخته شده بود، اسکان گرفتیم.

داشتم یک نگاهی به سفر زیارتی مادرم در قبل از انقلاب و سفر زیارتی امروز ما و بعد از انقلاب نگاه می‌کردم، پیش خودم گفتم: چه سفری و چقدر اختلاف که از زمین تا آسمان در یک سفر ایجاد شده؛ آن‌هم در شرایطی که ایران قبل از انقلاب آن‌همه درآمد داشته با فروش روزانه 6 میلیون بشکه نفت و بدون دشمن، تهدید، تحریم و الان بعد از انقلاب، جنگ‌ها و اغتشاشات داخلی اول انقلاب، جنگ تحمیلی و تحریم‌های همیشگی و دشمنی‌های قسم خورده و ظلم‌های بین‌المللی که هنوز هم اداره دارد.

تازه این فقط یک گزارش از یک سفر بود و این گزارش ادامه دارد...

#ایران_ما

انتهای پیام

نظرات

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد

پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد

© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.