1393-09-08 08:58
7328
0
6431
به بهانه سالروز صدور حکمیت استعماری انگلیس در مورد آب هیرمند ؛

محمد آذری: خشکی لبان دریاچه هامون و آوارگی سیستانیها ، ثمره ی نقشه های انگلیس دریک قرن پیش

مدیر بنیاد نیمروز گفت : حکمیت گلد اسمید ومک ماهون در یک قرن پیش ، عامل خشکی هامون و آوارگی مردم و مشکلات زیست محیطی شرق کشور شد.

به گزارش گلستان ما ، در تاریخ کشورعزیزمان ایران اتفاقات بزرگی رخ داده است که گاه تاریخ ومسیر حرکت مردم ما را دچار دگرگونی کرده است. یکی ازاین اتفاقات حکمیت انگلیس در تقسیم حق اب هامون و ایران می باشد که در 4 صفر 1323 قمری برابر با 10 اوریل 1905 میلادی و21 فروردین 1284 خورشیدی صورت گرفت .

به همین مناسبت محمد آذری مدیر بنیاد فرهنگی نیمروز و محقق فرهنگ و تاریخ سیستان در گفتگوی اختصاصی با خبرنگار ما گفت: از جمله این اتفاقات اینکه همزمان با به قدرت رسيدن سلسله قاجار در ايران، مجموعه تحولاتي در اروپا روي داد که منجر به افزايش توجه دولت هاي استعماري به ايران و تشديد رقابت هاي آنها بر سر کشور ما شد. از اوايل سلطنت فتحعلي شاه؛ ايران به طور ناخواسته درگير کشمکش هاي سه دولت فرانسه، روسيه و انگليس شد و اين در حالي بود که آگاهي، امکانات و توان لازم را براي برخورد و رويارويي با آن نداشت.

وی ادامه داد: در نتيجه مواجهه با اين دولت ها، زيان هاي بسياري را به همراه داشت که از جمله آن مي توان به قراردادهاي ننگيني اشاره کرد که طي آن قسمت هاي وسيعي از شمال، شمال شرق، شرق و جنوب شرق کشورمان طي معاهداتي چون گلستان، ترکمانچاي، آخال، پاريس و گلداسميت از ايران جدا شد و به تبع آن مشکلات و مسائل بسياري را به بار آورد.

آذری افزود: بنا به تحقیقات کارشناسان بنیادنیمروز کانون جهانی فرهیختگان سیستانی؛قرارداد گلداسمیت و مک ماهون که در ان پاره ای از مرزهای ایران عزیز دچار دگرگونی شد وبخش هایی از کشورمان براثر بی لیاقتی قاجاراز مام وطن جدا شد وعلاوه بر آن زمینه ساز تصمیماتی شد که نه تنها زخم ان تکه شدن ها مرهم نشد بلکه هر چندسال یکبار با نمک هایی که روی آن زخم ها پاشیده می شود به یادمان می اورد که ایرانیان از دسیسه های استعمار وبی لیاقتی تصمیم گیران چه زخم ها که نخورده است.

به گفته مدیربنیاد نیمروز:اگر امروز لبان دریاچه هامون و تالاب بین المللی هامون سیستان خشکیده است و مردم مرتب آواره می شوند؛ثمره ان قراردادهای ننگین است.اگر ما در ترکمن چای وگلستان بخش هایی از وطن عزیزمان را از دست دادیم وهمگان این  مسببان وعاملان خیانت را می دانند وبعنوان یک بغض فروخورده در سینه ایرانیان است ولی اثرات لحظه ای روی زندگی مردم عزیزمان ندارد یا درخور توجه شاید نباشد.وحداقلش اینکه درباره اش به قدر کفایت وشناخته شدن سخن گفته شده است .اما قراردادهایی که در شرق ایران بخش هایی از وطن را از مام میهن جدا کرد براثر بی لیلقتی مسولین امر در انزمان وهمچنین نقشه های استعمار انگلیس؛ما امروزه با تبعات ان تحمیل ها روبرو هستیم.

محمدآذری ادامه داد:اگر مردم ما در سیستان وبلوچستان دچار مشکل هستند باید ریشه هایش را در قرارداد گلد اسمید و حکمیت مکماهون در سالهای 1872 ,1905 جستجو کرد.اگر ان قراردادهای ننگین بسته نمی شد ما امروز مشکل خشکی دریاچه استراتژیک هامون سیستان را نداشتیم. اگر همراه قیام مردم سیستان در جریان حکمیت مک ماهون در 1905 میلادی؛حکومت مرکزی نیز به میدان می امد امروز ما برای جاری شدن اب در رگ های هیرمند لحظه شماری نمی کردیم.

محقق فرهنگ و تاریخ سیستان با اشاره به سابقه تاریخی بحث گفت: در اين مقال قصد بررسي معاهده گلداسميت را نداريم که طي حکميتي توسط کشور انگلستان نه تنها قسمت هايي از سيستان از ايران جدا مي شود بلکه در بحث توزيع آب هيرمند و ميزان حقابه ايران از اين رود بي عدالتي هايي صورت مي گيرد و منطقه سيستان را که روزگاراني جزء انبار غله ايران به حساب مي آمد به منطقه يي خشک و لم يزرع تبديل کرده است.بلکه به صورت جستاری در تاریخ می خواهیم از عبرت های تاریخ بیشتر بهره ببریم وجوانان خود را با پیشینه بحث آشناترکنیم.

رقابت ابرقدرت ها و دودی که به چشم ما رفت

محمدآذری مدیربنیاد نیمروزهمچنین افزود:با شکست ناپلئون از روسيه، انگليسي ها که پس از بيست سال نفس راحتي از جانب حمله احتمالي فرانسه به هندوستان کشيدند، موانع سياسي خود را در ارتباط با ايران تغيير داده و براي جلوگيري از حمله احتمالي روسيه به هندوستان درصدد برآمدند تا بخش هايي از شرق ايران را جدا کنند. هدف آنها از اين امر ايجاد منطقه يي امن و تحت نظارت خودشان در مرزهاي هندوستان بود.

وی در ادامه تصریح کرد: انگليس براي اجراي اين سياست ابتدا با انعقاد معاهده پاريس (1273ق/1875 م) افغانستان را از ايران جدا کرد و سپس در سال 1870 طي کميسيوني با شرکت نمايندگان دولت ايران و استان کلات و گلداسميد، گلداسميت را مامور تحديد سرحدات بلوچستان کرد. گلداسميد مرزهاي بين دو کشور را از خليج گواتر تا کوهک مشخص کرده و نقشه آن را به تصويب ناصرالدين شاه رساند که قسمتي از مرزهاي کنوني ايران و پاکستان را تشکيل مي دهد که این سرآغزی بر مسیر محروم کردن ایران از آب هیرمند وتقسیم سیستان بود

مدیربنیاد نیمروز در ادامه افزود : به موجب نظري که در سال 1872 گلداسميت داد، سيستان به دو قسمت اصلي و خارجي تقسيم شد، سيستان اصلي از نيزار واقع در شمال آن ايالت تا ملک سياه کوه يعني ناحيه يي که در غرب رود هيرمند قرار دارد به ايران واگذار شد و سيستان خارجي يعني ناحيه يي که در شرق هيرمند واقع است به افغانستان داده شد.

وی در خصوص حکمیت مجدد استعمار انگلیس گفت:در سال 1896 به علت جاري شدن سيلاب هاي شديد، رود هيرمند از مجراي اصلي خود که قسمتي از مرز بين دو کشور را مشخص مي کرد، به سمت مغرب انحراف يافت و قسمت اعظم آب هيرمند از مجراي ديگر وارد درياچه هيرمند شد و به دنبال آن کم آبي و نيز خشکسالي سال 1902 بر شدت اختلاف بين دو دولت ايران و افغانستان افزود و باعث شد که طرفين مجدداً موضوع را به حکميت دولت انگليس ارجاع کنند. (که البته دولت ایران بلافاصله با حل وفصل موضوع ,درخواست شکایت وحکمیت را پس گرفت ولی انگلیس که گویا منتظر فرصت بود وارد عمل شد) در اين دوره که نظر انگليسي ها بر دوستي با افغانستان قرار گرفته بود، هياتي را به سرپرستي ماکماهون در سال 1905 به منطقه فرستادند و طي آن قراردادي بسته شد که سهم ايران را از آب هيرمند به يک سوم کاهش داد. اين در حالي است که در قرارداد گلداسميت سهم آب ايران نصف آب رود هيرمند قيد شد.

مدیر مسول روزنامه گلستان نو ادامه داد: علاوه بر اين، وي مقداري از زمين هاي ايران را نيز به افاغنه داد که دولت ايران به سبب عدم تطابق راي با واقعيات از قبول آن خودداري ورزيد و دلايل خود را در خصوص عدم قبول راي حکميت طي اعتراضي کتبي به سفارت انگلستان تسليم کرد. دولت انگلستان نيز به رغم اعتراض کتبي ايران، مساله را تعقيب نکرد و موضوع عملاً مسکوت ماند.

سیستانیها اجازه ندادند پرچم انگلیس در سیستان برافراشته شود

مدیربنیادفرهنگی نیمروز خاطر نشان کرد:علی رغم سکوت برخی دولتمردان آن عصر و زمان اما در این بین سیستانیها هیچگاه ساکت نماندند وحتی در جریان کار هیئت حکمیت گلد اسمید و حتی مک ماهون نیز هرزمان پرچم انگلیس بر روی چادرهای گروه انگلیسی برافراشته می شد سیستانیها اعتراض می کردند به گونه ای که که خود اسمیت انگلیسی که  در طول ماموریت در کنارمیسیون حکمیت بود در کتاب سیستان وخاطرات خود از ان بعنوان ((معضل بزرگ پرچم)) یاد می کند.

وی افزود: در کتاب های ایران شرقی وشرح وقایع گلد اسمیت که در کتاب جغرافیای تاریخی سیستان آمده است می گوید:((بعداز ورود به سیستان هردو کمیسر ایرانی وانگلیسی پرچم های ملی خود را برافراشتند وکمیسر ایران مراقب بود که پرچم او همواره 2یا3 فوت بالاتر از پرچم انگلیس قرار گیرد.ناگهان در چلنگ همه چیز عوض شد.

آذری در ادامه گفت : در روز5فوریه میرزا معصوم خان نامه ای فرستاد و در ان عنوان کرد که برافراشتن پرچم انگلیس مصلحت نیست؛زیرا سیستانی ها را نسبت به اهداف انگلیس در این ولایت مظنون می سازد)) او(اسمیت) همچنین اظهار تعجب می کند که سیستانیها در ان عصر وزمان وشرایط اقتصادی وفرهنگی منطقه وحتی جهان ؛چگونه سیستانیها به معنا ومفهوم سیاسی وسمبولیک برافراختن پرچم,حساس شدند ومتذکر می شود: ((به هرحال این دعوای پرچم هرگز به طور کامل فروکش نکرد)

مدیر بنیاد نیمروز خاطرنشان کرد: ما اگر به تاریخ این اتفاقات نگاهی بکنیم متوجه می شویم که درسال1872 میلادی که برابر با1251 خورشیدی بوده است مردم غیور سیستان دارای چه بینش بالایی بوده اند که به برافراشته شدن یک پرچم در جلوی چادر یک گروه انگلیسی واکنش نشان می داده اند.این یعنی حساسیت به استعمار وبیگانه زمان ومکان نمی شناسد وفرق نمی کند که اوضاع اقتصادی و..چه باشد بلکه یک مرزبان واقعی باید همیشه به تحرکات بیگانه ها حساس باشد که در نوع خود افتخاری برای سیستانیها می باشد .

محمدآذری با بیان یک مثال دیگر گفت: سروان اسمیت در مقاله تحت عنوان(میسیون ایران – افغان,سال1871-72)میلادی در سرح ماجرای حکمیت گلداسمید در ایالت سیستان می نویسد: ((به زودی دریافتیم که به دلیل معظل پرچم زدن,زمینی در سیستان به ما نخواهند داد تا اردوگاه وخیمه وخرگاه خود را در آنجا برپا کنیم.ژنرال گلد اسمید پیغامهای مکرری در این مورد ارسال کرد تا اینکه نامه ای از امیرقائن به کمیسر ایران امد ودر ان نوشته شده بود که: روحانیون وسادات سیستان بسیار متعصب هستند و اگرپرچم انگلیس برافراشته شود ممکن است به یک قتل عام منتهی گرددکه کمیسر  انگلیس مسول آن خواهد بود......))وی ادامه می دهد که در همان سال یعنی در23بهمن1251 به نوشته خود اسمیت انگلیسی((روزانه حدود10نامه در مورد پرچم از طرف ما(انگلیسی ها)نوشته می شد ولی تقاضای ما برای مورد موافقت قرار نمی گرفت....)) که پرواضح است با توجه به روحیه سازشکاری حاکمان آنزمان؛این مورد به دلیل ترس از مزدم سیستان وجایگاه روحانیون وسادات نزد سیستانیها بوده است.

مدیر مسول روزنامه گلستان نو افزود: بنابه بررسیهای کارشناسسان بنیادنیمروز در گذشته در هر روستای سیستان حتی دورافتاده ترین وحتی تختک ها(نوعی برامدگی در میان هامون که برای زندگی فصلی بوده است) حتی اگر چهار خانوار زندگی می کرده اند حتما یک خانوارش ملا وروحانی ویک نفر هم سید بوده است.واین موضوعات به همراه روحیه بیگانه ستیزی ومرزبانی با جان ودل  سیستانیها را؛ انگلیسی ها خوب می دانسته اند وگرنه در اوج قدرت انگلیس که برای پادشاه کشورها ارزشی قائل نبوده اند چگونه در یک گوشه دورافتاده ایران از برپا کردن پرچمشان وحشت داشته اند؟!

وی می افزاید:با نگرشي بر آنچه گذشت اين واقعيت را روشن مي سازد که اختلاف ميان ايران و افغانستان بر سر آب هيرمند، از تاريخ تقسيم سيستان ايجاد شده است و اصولاً علت اصلي اين اختلاف نيز مانند ساير اختلافات ميان کشورهاي آسيايي و آفريقايي، استعمار و جهانگيري ممالک اروپايي در قرن 19 بوده است. به موجب حکميت هاي گلداسميد, مک نيل و ماکماهون ژنرال هاي انگليسي که مناطق سرحدي ايران و افغانستان را تعيين کردند، آنها با زيرکي هرچه تمام تر موارد اختلاف برانگيز و حساسي مانند تعيين دقيق حوزه آب ريز هيرمند را حل نشده به جا گذاشتند تا گهگاه به اختلافات دو کشور همسايه منجر شود و هميشه بهانه يي براي ايجاد اختلاف و نزاع دو طرف وجود داشته باشد.

اکنون که کشورهاي جهان سوم به رشد سياسي رسيده اند، بايد بتوانند راه حل اين اختلافات را خود پيدا کنند، اين امر در مساله هيرمند به خوبي مشهود است، در تمام روند تاريخي، مساله هيرمند و احاله حل و فصل آن به خارجيان، دخالت و آراي آنها همواره به ضرر ايران بوده و افغان ها نيز در مقابل آنچه به آنها تعلق گرفته، دانسته يا ندانسته امتيازات بيشتري به خارجيان ذي دخل واگذار کرده اند. به عبارت ديگر اين مناقشات به ضرر طرفين بوده و همواره ثالثي در اين ميان سود برده است. در واقع اختلاف موجود مبتني بر يک سلسله عوامل سياسي، رواني و تاريخي بوده است که هر يک به نوبه خود مي تواند موجبي بر سرسختي دولت افغانستان، در اتخاذ روشي انعطاف ناپذير در مقابل ايران باشد، همچنان که در گذشته نيز بوده است.

سابقه تاریخی واهداف دخالت انگلیس در ایران وحق آب دریاجه هامون و..

محقق فرهنگ وتاریخ سیستان با اشاره به متون تاریخی در خصوص انگلیس وخیانت هایش به ایران گفت: درکتاب(تاریخ روابط سیاسی ایران وانگلیس درقرن19 نوشته محمود محمود به صراحت امده است: ((....چگونه می توان گفت وزراء ایران در مدت هفتادسال بلکه زیادتر سیاست دولت انگلیس را نسبت به ایران تمییز نداده بودند,بی علاقگی به وطن در حدو اندازه دارد نه در این حد ودرجه ومیزان که اختیار یک ایالت مهم را به رای یک بیگانه مغرض واگذارند. در چه وقت وچه زمانی روی مساعدی از عمال دولت انگلیس دیده بودند که این بار ثانی باشد.دلیل نداشت وزراء ایران قطعات ایران را به این عناوین در تحت اختیار عمال دولت انگلیس بگذارند.آیا بهتر نبود تسلیم این شعبده ها نشوند و....در قرن گذشته اگر رضایت وخیانت خود وزرائ ایرانی نبود به هیچ وجه انگلیس نمی تونست عنوان ها را ابراز کند...))

 وی هدف اصلي انگلستان از دخالت در مناسبات ايران و افغانستان  راهمواره در جهت حصول به مقاصد ی استعمارگرانه دانست که یکی از انها تضعيف و محو تدريجي نفوذ ايران در مناطقي که به عنوان حريم امنيتي هندوستان معين شده بود مانند بلوچستان و سيستان. همچنین مطامع روسيه و فرانسه نسبت به هندوستان و ترس انگليس از همراهي ايران با کشورهاي مذکور براي حمله و تصرف هندوستان. از دیگر اهداف این مداخلات می باشد.

به عقیده محمدآذری محقق تاریخ وفرهنگ سیستان:علی رغم اینکه دولتین ایران وافغانستان به  انگلیس نوشتند که اختلافات حل شده ونیاز به حکمیت نیست ولی انها بی توجه به این امر اقدام به لشکر کشی واقعی کردند وگرنه برای بیان حکمیت در مورد موضوعی که مدت زیادی از ان نگذشه است(فاصله حکمیت گلد اسمید 1872 تا حکمیت مک ماهون 1903 میلادی) واز سویی برای حکمیت چه نیازی به اعزام نیروی بالغ بر1500نفره ان هم در مدت بالغ بر 2 سال ( 1282 تا 1284 خورشیدی 1903 تا 1905 میلادی) و اگر اثار این حضور را از گسترش طاعون وبیماری وگرسنگی وقحطی در منطقه سیستان وخارج کردن گندم سیستان که به شدت در خود ایران وسیستان مورد نیاز بود برای قشون انگلیس در هندوستان که مستعمره انگلیس بود وفقر وفلاکت مردم ایران ومنطقه و..را بیفزاییم انگاه عمق این خیانت معلوم می شود.

سیستانی ها و ایستادگی در برابر بیگانگان و نرفتن زیر بار زور

مدیربنیادفرهنگی نیمروز اضافه کرد: شاید تمامی این موارد را بشود جبران کرد یا حداقل فراموش ؛ ولی استخوان لای زخم گذاشتن  ودخالت در موضوع حق ابه هیرمند وهامون وحکمیتی خائنانه زمینه ساز این شده است که هر از جندگاهی هامون خشک شود ومردم حاشیه دریاچه هامون سیستان آواره شوند وضربات مکرر اقتصادی وفرهنگی و..به کشور وارد شود که گوشه ای از ان در سایت نیمروزانلاین وبنیادنیمروز در معرض مطالعه وقضاوت خوانندگان می باشد.

مدیر مسول روزنامه گلستان نو افزود: اما سیستانیها که همواره در برابر بیگانگان ایستادگی کرده و زیر بار زور نرفته اند و این را در قیام یعقوب لیث صفار سیستانی وقیام 19 بهمن 1330 سیستانیها وهمین طور مقاومت در برابر برافراشته شدن پرچم انگلیس در سال 1872 میلادی و..می توان مشاهده کرد.در این مورد مکماهون نیز سکوت نکردند ودر زمانی که متوجه نیت همراهان این به اصطلاح حکم انگلیس شدند ودیدند که انگلیسی ها اقدام به ساختن اردوگاه وشهرک کرده وقصد بازگشایی کنسولگری در سیستان دارند به شورش دست زده وبا حمله به کنسولگری انگلستان در سیستان واتش زدن پرچم انگلیس هم انزجار خود را از اقدامات مکماهون و موضوع تقسیم مرز وپاره پاره کردن سیستان وتقسیم ناعادلانه حق آبه اعلام نموند وهم نشان دادند که تحمل دیدن برافراشته شدن پرچم بیگانه ای در سرزمین سیستان را ندارند.

محمدآذری با اشاره به بحث حکمیت مکماهون در 1905 و ضرورت پیگیری ان از طرف مردم و مسولین دلسوزگفت:در تاریخ 28 اردیبهشت 1284 خورشیدی برابر با ماه می 1905میلادی که رای مکماهون در خصوص تقسیم اب صادر شد بلافاصله افغانستان قبول کرد اما ایران درفوریه1906برابر با 7 اسفند 1284 محرم 1324 قمری اطلاع داد که حاضر نیست قرار تقسیم اب رود هیرمند را که هیئت دولت انگلیس تحت سرپرستی مکماهون ترتیب داده بود قبول نماید.

وی افزود: در همان زمان وقتی مقالاتی در نشریات روسیه والمان و..منتشر می شد و به اوارگی سیستانیها و مشکلات اینده این حکمیت و تقسیم آب اشاره داشت گروهی ان را توطئه دشمنان انگلیس از جمله روسیه می دانستند که یک نمونه ان در جغرافیای تاریخی سیستان امده است:

(( اینکه نوشته شده است چون دو ثلث آب سیستان را افغان ها برده اند,سیستان ایران به خطر بی ابی گرفتار شده وبعدها یک دشت بی آب وعلف خواهد بود؛باید گفت این اظهارات کاملا دروغ است واین دروغ ها یا ساخت اقای میلر کنسول روس در سیستان می باشدیا ساخت وزیر مختار روس در تهران که قصدش ان است که روابط بین ایران وانگلیس زا تیره کند و....)) ولی اکنون بعد گذشت بالغ بر یک قرن معلوم می شود که اینها توهم نبوده است واین اعتراضات سیستانیها وسایرین بیمورد نبوده است..

محقق فرهنگ عامه سیستان با اشاره به توطئه های قدرت های خارجی وتوافق دشمنان دیرین برسر منافع خودشان برضد یک کشور ثالث گفت: در زمانی که کشمکش روسیه وانگلیس بر سر سیستان ادامه داشت وانگلیس نگران نزدیک شدن رقیبش به حوزه مستعمره پر رونقش یعنی هندوستان بود ناگاه این اختلافات پایان یافت وانگلیس در ازای چشم پوشی روسیه از سیستان ,تنگه داردانل هم به روسیه واگذار شد.این موضوع ختم شد ودیگر موضوع سیستان هم در نشریات اروپا وروسیه منتشر نشد.

مدیربنیادفرهنگی نیمروز ادامه داد: ممانعت از نزديکي و همکاري بين دو جامعه که داراي تاريخ، فرهنگ و سرنوشت مشترک بوده اند و تشديد جو بدبيني بين اين دو به منظور قطع هرگونه رابطه دول خارجي با افغانستان و در انزوا نگه داشتن آن کشور براي حفظ و حراست و تداوم منافع انگليس و کمپاني هند شرقي. از دیگر اهداف این اقداماتن خصمانه استعمار پیر بوده است .

محمداذری محقق تاریخ سیستان در این خصوص معتقد است: نقشه روس و هندوستان در ایلت سیستان به یکدیگر می رسیدند . در ان زمان هرگاه هندوستان(انگلیس) بتواند کنترل سیستان خارجی (افغانستان فعلی) را در اختیار داشته باشد قادرخواهد بود انجا را یک پایگاه نظامی تبدیل کند واز آنجا مقاصد ونقشه های روسیه در امتداد سرحدات ایران وافغانستان را خنثی کند وجلوی حرکت روس ها به سمت خلیج فارس را بگیرد. حال برای این نقشه باید همیشه تلاش کرد که این دوهمسایه با هم نباشند ویکی دراختیار منافع انها باشد که بتوانند به منافعشان برسندونمونه های اخیرش را می توان در دوره های مختلفی چون طالبان و..مشاهده کرد

مجموعه اين عوامل موجب شد که برودت حاکم بر روابط ايران و افغانستان، از نيمه دوم قرن 19 تا سال هاي اخير همچنان ادامه يابد، به نحوي که حتي بعد از پيدايش تغييرات اساسي در اصول و اهداف استعمار قديم، اين اختلاف ارثيه شوم استعمار، همچنان در روابط دو کشور باقي بماند.وخدا را شکر به برکت نظام جمهوری اسلامی ایران ودرایت مسولین نظام اکنون بجز بحث حق آبه هامون این روابط به گونه ایست که با آن طراحی های صورت گرفته توسط استعمار واستکبار فاصله گرفته است وبه سمت وفاق وهمگرایی بیشتر پیش می رود.

پیگیری خسارت های وارده از سوی انگلیس به ایران و سیستان

محمدآذری با نگاه به پیشینه تاریخی وفرهنگی دو ملت و نقشه های استعمار خاطر نشان کرد: با نگاهي به تمامي معاهدات منعقد شده بين ايران و افغانستان براي بهره برداري آب هيرمند، ايران در موقعيت ضعف قرار داشته و هيچ يک از معاهدات منعقد شده بين دو کشور ايران و افغانستان در رابطه با هيرمند مطابق مقررات بين المللي و بدون نقص و کاستي نيست و در صورت امکان لازم است توافقنامه هاي گذشته مورد تجديدنظر قرار گرفته و موافقتنامه هاي جديدي که در آن واقعيت هاي طبيعي و منطقه يي دو کشور لحاظ شده باشد، تهيه و تدوين شود تا اولاً تامين کننده منافع ملي ما و ثانياً جوابگوي نيازهاي آبي مردم منطقه سيستان باشد.

از سوی دیگر بنظر می رسد تشکل های مردم نهادی مثل بنیادنیمروز و...با ایجاد کمپین های بین المللی خسارت های وارده از سوی انگلیس را برعلیه مردم ایران و سیستان برجسته و از طریق دعاوی حقوقی نیز پیگیری نمایند ومسولین وزارت خارجه نیز در چانه زنی های خود این موارد وخواسته های مردم را به طرفین اروپایی وآمریکایی گوشزد کنند.همچنین با ایجاد کانال های مختلف فرهنگی وهنری ورزشی و..بین کشور های دوست وبرادر یعنی جمهوری اسلامی ایران وجمهوری اسلامی افغانستان به گسترش پیوندهای عاطفی وفرهنگی وعمق بخشی این اشتراکات مبادرت واز این ریشه ها ومراودات وقراردادهای بین المللی به حل معضل حق ابه هیرمند ودریاچه هامون  کمک کرد.

همچنین پیشنهاد بنیاد نیمروز این است که فاصله سالروز تشکیل حکومت یعقوب لیث صفارسیستانی در نیشابور(26 آبان) تا روزقیام مردم سیستان برعلیه حکمیت مکماهون واتش زدن پرچم انگلیس در یورش به کنسولگری استعمار در سیستان(3 آذر) بعنوان هفته فرهنگی سیستانیها ویا هفته فرهنگی واستکبارستیزی سیستانیها معرفی شود.

(ادامه دارد))

 

نظرات

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد

پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد

© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.